
ندای قم / گزارش / محسن عبداللهی؛ پلمب دو رستوران در قم به دلیل ارائه قلیان شاید یک خبر کوتاه باشد؛ اما پشت این خبر، داستانی بلند از ناکامی یک برنامه پنجساله قرار دارد. طرحی که قرار بود از سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۴ قم را به «اولین شهر بدون دخانیات کشور» تبدیل کند. امروز اما، کافی است در خیابانهای شهر قدم بزنیم تا بفهمیم فاصله قم با این رؤیا، نهتنها کم نشده بلکه با موج تازهای از مصرف دخانیات، گستردهتر هم شده است.
تعداد کافه های قم بیشتر از لندن و نیویورک
آمارهای غیررسمی نشان میدهد قم حدود ۹۰۰ کافه فعال و نیمهفعال دارد؛ یعنی ۶۰ کافه بهازای هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت. این نسبت از بسیاری از شهرهای مدرن جهان بالاتر است.
بخش قابل توجهی از این کافهها— چه با مجوز، چه بدون مجوز—در کنار سرو غذا، قلیان نیز ارائه میکنند و با تبلیغات گسترده در شبکههای اجتماعی، مشتری جذب میکنند.
جالبتر اینکه چندین کافه در فاصله بسیار نزدیک به مدارس قرار دارند؛ محلهایی که باید کمخطرترین موقعیت برای نوجوانان باشند، اما امروز به کانون تجربه نخستین مصرف دخانیات تبدیل شدهاند.
نوجوانانی که با ویپ و سیگار از مدرسه خارج میشوند
مشاهدات میدانی خبرنگارما و گزارشهای مردمی نشان میدهد: دانشآموزان دختر و پسر، پس از تعطیلی مدرسه، در مسیر حرکت به سمت خانواده، ویپ یا سیگار مصرف میکنند. برخی خانوادهها، ناآگاهانه یا برای «کادو»، برای فرزندان نوجوانشان ویپ میخرند.
ویپ و سیگار الکترونیکی به دلیل ظاهر فانتزی و تصور «بیخطر بودن»، به یکی از جدیترین تهدیدهای نسل جدید تبدیل شده است.
در کنار اینها، افزایش مصرف «گل» در میان برخی جوانها، زنگ خطری جدی است؛ مادهای که وابستگی و اثرات روانگردان آن از بسیاری از انواع تنباکو شدیدتر است.
پارکها، بوستانها و قلیان؛ تفریحی خانوادگی با تبعات فراوان
قلیان در پارکهای قم سالهاست حضور دارد، اما اکنون به تفریح ثابت خانوادگی تبدیل شده؛ میعادگاهی برای آخر هفتهها. این حضور خانوادگی، حساسیت موضوع را کاهش داده و مصرف را «عادیسازی» کرده است.
در کنار آن، مصرف گل و دخانیات سنگینتر در حاشیه بوستانها توسط جوانها، نشاندهنده تغییر الگوی مصرف و گسترش آن از محیطهای بسته به فضاهای عمومی است.
تبدیل دکههای فرهنگی به مرکز فروش دخانیات
تا چند سال پیش، دکههای مطبوعاتی در چهارراههای مهم، کنار بیمارستانها و محورهای پررفتوآمد شهر، محل فروش روزنامه، مجلات، کتابچهها و محصولات فرهنگی بودند.
اما با کاهش حمایت از مطبوعات، کاهش تیراژ روزنامهها و افت فروش محصولات فرهنگی، بسیاری از این دکهها برای ادامهدادن فعالیت خود، به سمت فروش سیگار، تنباکو، ویپ رفتهاند.
امروز در برخی دکهها، جای قفسه روزنامهها را ویپهای رنگی و تنباکوهای میوهای گرفته؛ تغییر خط تولیدی که شاید در ظاهر «کوچک» باشد، اما از نظر فرهنگی و اجتماعی، نشانه یک جابهجایی عمیق در سبک زندگی شهری است.
مغازههای دخانیات؛ رشد سریع و نظارت ضعیف
در کنار دکهها، تعداد مغازههای فروش دخانیات نیز در سالهای اخیر افزایش یافته است.
بسیاری از این فروشگاهها با عناوین عمومی فعالیت میکنند اما عملاً مراکز عرضه گسترده مواد دخانی و نیکوتینی هستند.
نظارتهای مقطعی—مثل پلمب یکروزه یا جمعآوری چند قلیان—در برابر این شبکه گسترده عرضه، اثر محدود و موقتی دارد.
مسئولان چه میگویند و مردم چه میبینند؟
استاندار قم و برخی مسئولان در سالهای گذشته بارها از هدف تبدیل قم به الگوی ملی مبارزه با دخانیات سخن گفتهاند.
در جلسات مختلف بر لزوم همافزایی دستگاهها، برخورد با عرضه قلیان و افزایش آگاهی عمومی تأکید شده است.
اما پرسش اصلی مردم این است:
طرح پنجساله شهر بدون دخانیات، دقیقاً به کجا رسید؟ آیا برنامهای برای کنترل ویپ و عرضه آن به نوجوانان وجود دارد؟
چرا فاصله برخی کافههای عرضه قلیان تا مدارس کمتر از چند ده متر است؟ چه سازوکاری برای بازگرداندن دکهها به مأموریت فرهنگیشان تعریف شده؟ و در نهایت: با وجود صدها واحد عرضه دخانیات در سطح شهر، چگونه میتوان قم را «شهر بدون دخانیات» نامید؟
جمعبندی:
قم قرار بود پیشگام سلامت عمومی در کشور باشد، اما امروز با رشد نگرانکننده مصرف دخانیات در میان نوجوانان، گسترش واحدهای عرضه و عادیسازی مصرف در پارکها و کافهها مواجه است.
پلمب چند واحد صنفی، آغاز راه است؛ نه پایان ماجرا.
افکار عمومی منتظر برنامهای واقعی، شفاف و قابل سنجش است.
برنامهای که فاصله میان «تصمیمات اداری» و «زندگی روزمره مردم» را کم کند و اجازه ندهد رؤیای قمِ بدون دخانیات فقط در نامهها ، مکاتبات و مصوبات باقی بماند وتبدیل به واقعیت نشود.



