در خبرها آمده بود منادی سفیدان، رئیس کمیسیون آموزش مجلس با اعلام اینکه فقط ۱۸ درصد جوانان در آلمان و فرانسه دانشگاه می روند، خواستار تغییر در نحوه آموزش عالی و متوسطه کشور و حرکت به سمت ارائه آموزش های مهارت محور شده است. سخنی بسیار به جا و متین، متاسفانه سالهاست نظام آموزش عالی کشور مدرک محور شده است و عمده فارغ التحصیلان مهارت لازم جهت ورود به بازار کار را ندارند و قطعا حاصل بی تدبیری های مستمر مسئولین بخصوص نگاه اقتصادی به قشر دانشجو جهت تحصیل در دانشگاههایی بوده که عمدتا منصوب به رجل سیاسی کشور می باشد.
اما سوالی که در اینجا مطرح است؛کاش تحقیقی در بین کشورها صورت می گرفت که بررسی شود چند درصد از مسئولین و رجل سیاسی کشورها پس از ورود به عرصه حکمرانی و جلوس بر مهمترین کرسی های تصمیم گیری که احتمالا تخصص لازم برای آن مسئولیت را نیز ندارند، تازه جهت ادامه تحصیل و کسب مدارج علمی سطوح تکمیلی اقدام می کنند؟
حقیقتا جای سوال است با این همه گرفتاری و مشغله شدید چطور می توانند در سطح دکترا تحصیل و از رساله خود دفاع کنند.
در سالهایی که بسیاری از همین جامعه هدفی که به آن اشاره شد به جهت مخارج سنگین تحصیل، سختگیری های غیرمنطقی برخی از اساتید و تصور آینده ای مبهم پس از فارغالتحصیلی از ادامه تحصیل انصراف می دادند، مسئولین کشور به راحتی مراتب علمی را با چاپ بهترین مقالات علمی در معتبرترین نشریات طی می کردند، اگر قبول کنیم که دستاورد علمی خودشان بوده است و به نگارش خود ایمان داشته اند، این شد که طی دوران مسئولیت مشغول کسب تجربه و علم بودند و پس از آن منتقد به وضعیتی که خودشان مسبب آن بوده اند.
پی نوشت؛ در دهه ۹۰ در مقطع دکترا در دانشگاه تهران یکی از معاونتهای اسبق رئیس جمهور وقت که از قضا عهده دار ریاست سازمانی راهبردی نیز بوده، یک سال بالاتر از ورودی ما اشتغال به تحصیل داشت، اینکه چطور توانسته بود در رقابت سنگین ورودی دکترای دانشگاه تهران با سن بالا موفق شود و خیلی سریع هم رساله خود را تکمیل و ارائه دهد خودش جای بحث دارد، ولی نقل قول یکی از اساتید از این شخص را هیچ وقت یادم نمی رود که گفته بود؛ اگر من در زمان تصدی مسئولیتم، تخصص لازم برای آن پست را داشتم خیلی از تصمیمها را نمی گرفتم. و چقدر می توان مشابه این مسئولین را همچنان یافت…