اجتماعیویژه

آموختن درس های فراتر از کتاب

«معلم کلاس اول» درحافظه مسئولان ؛

ندای قم/ گزارش / هیفاء پردل؛ تعلیم و تربیت یک راهبرد الهی است و این موهبت را خداوند به پیامبران و اولیای پاک خود ارزانی کرده است تا مسیر هدایت را به بشر بیاموزند و به همین دلیل«تعلیم و تعلم» یک سنت حسنه آفرینش شد اسنان هم با قبول این مسئولیت خطیر نام خود را در گروه و قالب واژه مقدسی به نام «معلم» ثبت کرد تا سیاهی جهل را از دل ها پاک و زلال دانایی را در روان بشریت جاری سازد.
لذا بی شک نیست که شغل معلمی را باید شغل انبیاء الهی خواند اوست که با نفس‌های پیامبرانه‌اش وارد کلاس می‌شود تا در قلب‌های حاصل‌خیز فرزندان سرزمینش خورشید آگاهی را کاشته و «الفبای» زندگی و روشنی را در ذهن تاریک دنیای ما حک کند؛ وارد کلاس می‌شود و گویی عطر حضورش فضای کلاس را پر می‌کند.
همزمان با شروع سال تحصیلی جدید و حال و هوای کلاس و درس و مدرسه روزنامه ایمان طی گزارشی با موضوع «معلم کلاس اول و خاطرات او» نگاه رهبری به معلم کلاس اول و مدیران اجرایی رصد شده است.
روز اول مدرسه رفتن رهبرمعظم انقلاب
مقام معظم رهبری به عنوان عالی ترین مقام انقلاب اسلامی و جهان اسلام خاطرات مدرسه رفتن خود را چنین نقل می کنند؛ روز اوّلى که ما را به دبستان بردند، روز خوبى بود؛ روز شلوغى بود. بچه‏‌ها بازى مى‏کردند، ما هم بازى مى‏کردیم. اتاق ما کلاس بسیار بزرگى بود – باز به چشم آن وقتِ کودکى من – و عدّه بچه‏هاى کلاس اول، زیاد بودند. حالا که فکر مى‏کنم، شاید سى نفر، چهل نفر، بچه‏ هاى کلاس اول بودیم. به هرحال و روز پُرشور و پُرشوقى بود و خاطره بدى از آن روز ندارم. البته چشم من ضعیف بود.
ایشان می فرمایند: دبستانى که من در مشهد می ‏رفتم، معلم آن، مرحوم میرزا حسین تدین کرمانى بود. تنها مدرسه‏ دینى مشهد هم مدرسه‏ى ایشان بود، به نام «دارالتعلیم دیانتى». بنده شش سال در این مدرسه زیر دست آقاى تدین درس خواندم. مرحوم تدین واقعاً یک مرد حسابى بود. نه تنها آن زمان که من بچه بودم، این حس را داشتم، بلکه زمان ریاست جمهورى هم که ایشان در مشهد به دیدن من آمده بود، از نو نگاهى به ایشان کردم؛ دیدم مرد سنگین، جاافتاده، محترم و باشخصیتى است.
به گفته مقام معظم رهبری؛ ما در مدرسه محلى داشتیم به نام قصاص‏گاه، که بچه‏‌ها در آن‏جا مجازات مى‏شدند؛ بنده هم در همان‏جا یک‏بار قصاص شدم آنجا، هم محل مجازات بچه‏‌ها بود، هم نوعى زباله‏ دانى؛ یعنى بچه‏‌ها خربزه یا هندوانه میخوردند و پوست‏‌هایش را باید در آنجا می‏ریختند. ایشان وقتى در مدرسه راه می ‏رفت، با‌‌ همان لهجه‏ ى کرمانى به بچه‏‌ها خطاب می کرد: هر کس مِیْوه می خورد، پوست‌هایش را بریزد قصاص ‏گاه. از آن سال‏‌ها، این صدا هنوز در گوش من هست.
معلمی که در نماز خواندن شاگردش موثر بود
رئیس‌جمهورهم با بیان خاطراتی از شروع کلاس درس و معلم کلاس اول خود چنین می گوید وقتی دیدیم معلم ما آنقدر خوب است، ما هم دلمان می‌خواست مثل او باشیم او به ما نماز خواندن و ووضو گرفتن را یاد داد و روی ما خیلی تاثیر گذار بود از همان زمان نماز خوان شدیم.
درس معلم ار بود زمزمه محبتی
اما نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی هم با بیان خاطراتی از معلم کلاس اول خود چنین بیان می کند: من از دوران ابتدایی خاطرات خوبی دارم به ویژه معلم کلاس اول که خیلی خاطره خوشی از این معلم دارم چون او معلمی بسیار خوش اخلاق و محجوب بود این معلم نامش «نیک زاد» بود و اخلاق و منش بسیار خوبی داشت
حجت الاسلام مجتبی ذوالنور می‌افزاید: به قدری به این معلم علاقه داشتم که حتی روزهای تعطیل هم چند ساعتی با معلم سپری می‌کردیم.
وی اظهار می‌کند: به قدری به این معلم علاقه داشتم که حتی روزهای تعطیل و یا زمان تعطیلی مدرسه چند ساعتی را در حضور معلم سپری و از صحبت‌های او استفاده می‌کردیم. با صحبت این نماینده مردم قم در مجلس یاد این شعر می‌افتم که «درس معلم گر بود زمزمه محبتی، جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را
معلمی با ایده های خلاق
مشاور استاندار قم هم از معلم خلاق و مبتکر خود چنین می گوید: من در مدرسه شهید داووی خرم آباد تحصیل می کردم و معلمی داشتیم که برای ملموس بودن برخی دروس و مفاهیم برای دانش آموزان خود ابتکاراتی داشت به عنوان مثال برای اموزش کلمه انار به تعداد انار بین بچه ها توزیع می کرد .
مهین صابری عنوان می کند: از او و شخصیت خوبش الگو گرفتم او پایه ادب؛نزاکت و تواضع و هم چنین اخلاقی نافذ داشت خاطرات او همیشه در ذهنم به یاد ماندنی است.
خاطرات لبخند زیبای معلم و تلخی بمباران مدرسه
مصطفی ملایی رئیس کمیسیون فرهنگی ؛ اجتماعی شورای اسلامی شهری قم معلم کلاس اول خود را چنین وصف می کند؛ من در دبستان شهید زندی منطقه آذر تحصیل می کردم و معلم کلاس اولمان همیشه لبخند به لب وارد کلاس درس می شد نام او آقای بهرامی بود او چهره مهربان و دائم لبخند می زد.
به گفته وی؛ لبخند زیبای این معلم همیشه در ذهنم باقی است حال با همزمانی سال تحصیلی جدید و هفته دفاع مقدس باید این نکته را بیان کنم که امنیت این کشور آسان به دست نیامده است یک شب مدرسه ما بمباران شد تقربیا بیش از یک سال در منازل درس می خواندیم و مردم اتاقی از خانه های خود را به عنوان مدرسه برای درس دانش اموزان مهیا کرده بودند خاطره ای از همکلاسی شهیدم شهید محسن حافظی دارم در مدرسه و در دوران ابتدایی با هم بودیم که براثر نارنجک در منزل به شهادت می رسند(عکسی از شهید و خود آقای ملایی)
معلمی در قاب یک مادر مهربان
معاون سیاسی ؛ امنیتی و انتظامی استانداری قم معلم کلاس اول خود را چنین وصف می کند؛معلم من خانم «فریده امانی» است به یاد دارم مدرسه ابتدایی نزدیک منزل ما بود و با توجه به کمبود امکانات آن روزها این معلم مرا به اسم صدا زده و می‌گفت مرتضی برو این وسیله یا این چیز را از خانه بیاور.
مرتضی حیدری می افزاید: مهربانی، شخصیت و تذکراتی که در زمینه‌های مختلف این معلم به من می‌داد هنوز در خاطر دارم او درباره شیوه صحبت کردن، مسائل بهداشتی و حتی پوشش به من آموزه‌هایی داشت؛ این معلم برای من نقش یک مادر مهربان را داشت معلم من در کلاس تدریس هنرمند و کدبانوی ماهری است.
یاد معلمی از روزگار ساده‌تر
اما خاطره معاون سابق توسعه مدیریت و منابع استانداری قم در کلاس درس اندکی متفاوت است او می گوید: دهه هفتاد شمسی را بسیاری از ما با سادگی‌ها و صمیمیت‌هایش به خاطر داریم؛ روزگاری که نه از امکانات آموزشی گسترده امروز خبری بود، نه از کلاس‌های مجازی و منابع کمک‌آموزشی بی‌پایان. همه چیز در مدرسه خلاصه می‌شد؛ در تخته‌سیاه، گچ، و معلمی که با عشق تدریس می‌کرد
سید مهدی قریشی می افزاید: در همان سال‌ها، در معلمی داشتیم به ما که ریاضی درس می‌داد. ریاضی برای بسیاری از دانش‌آموزان کابوسی بزرگ بود، اما او با دلسوزی و صبر، از سخت‌ترین درس برایمان تجربه‌ای شیرین‌تر ساخت. روش تدریسش ساده و مؤثر بود هر جلسه ابتدا درس‌های گذشته را مرور می‌کرد و بارها توضیح می‌داد تا همه مطمئن شویم مطلب را فهمیده‌ایم. هیچ‌گاه از پرسش‌های ما خسته نمی‌شد و با رویی گشاده پاسخ می‌داد. آشکار بود که عاشق آموزش است و معلمی را تنها یک شغل نمی‌داند، بلکه رسالت می‌بیند..
وی می افزاید: یک روز در خیابان منتظر تاکسی بودم. ماشین پیکانی کنارم ایستاد و وقتی سوار شدم، ناباورانه دیدم راننده همان معلم ریاضی‌مان است. ابتدا دلم گرفت که چرا او با آن مقام و جایگاه والا به مسافرکشی روی آورده است؛ اما برخورد گرم و لبخند صمیمی‌اش مرا تکان داد. همان لحظه در نوجوانی آموختم که کار و تلاش برای روزی حلال، هرگز عیب نیست. ارزش آدمی به عزت و شرافت اوست، نه به نوع کارش.
به گفته وی؛ وی می‌توانست مانند برخی دیگر از همکارانش با برگزاری کلاس‌های خصوصی برای دانش آموزانی که اتفافا وضع مالی خوب هم داشتند، درآمد خوبی به دست آورد؛ اما به نظر می‌رسید وجدان حرفه‌ای‌اش اجازه نمی‌داد از نیاز دانش‌آموزان بهره‌برداری کند. او ترجیح داد عزت نفس و شرافتش را حفظ کند و برای گذران زندگی کاری دیگر انجام دهد. این انتخاب، درسی بود که شاید از هر فرمول و قضیه ریاضی برای ما ماندگارتر شد
قریشی با تاسف از خبر درگذشت معلم ریاضی خود عنوان می کند: نام این معلم دلسوز آقای جباری بود که در مدرسه راهنمایی امیرکبیر تدریس می کرد سال‌ها بعد، خبر درگذشت او رسید. اما خاطره‌اش هنوز در ذهنم زنده است؛ خاطره معلمی که بیش از آنکه ریاضی بیاموزد، درس انسانیت و شرافت به شاگردانش داد.
معلمان کلاس اول نقش زیادی درعلاقمند شدن دانش آموزان به تحصیل و درس خوان دانش آموزان دارند پس از این عزیزان انتظار می رود تمام توان خود را در این جهت به کار گیرند تا شاهد بروز استعداد های آینده سازان کشور باشیم تا آینده ایران اسلامی تامین شود.

لینک کوتاه این صفحه: https://nedayeghom.ir/55yb

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بررسی کنید
نزدیک
دکمه بازگشت به بالا