نگاه طنزآمیز «آقای مجنون، خانم لیلی» به مقوله های فرهنگی
استقبال شهروندان قمی از نمایش «آقای مجنون، خانم لیلی» ؛
«آقای مجنون، خانم لیلی» نام تئاتری است که شخصیت های اصلی با نگاه اول، عاشق یکدیگر می شوند و مشکلاتی از جنس فرهنگِ حاکم بر جامعه مانع وصالشان می شود و پس از ازدواج نیز به سبب دشواری ها «تصمیم به جدایی»، می گیرند.
به گزارش ندای قم، داستان تئاتر «آقای مجنون، خانم لیلی» یک شروع ساده دارد، شخصیت های محوری داستان، برای تحصیل علم، به مکتبخانه می روند و در همان مکتبخانه با نگاه اول، یک دل نه صدها دل، عاشق یکدیگر می شوند اما «آقای مجنون، خانم لیلی» در مسیر وصال، مشکلات و دردسرهایی را باید از سر بگذرانند که روایت طنزآمیز این مشکلات با دیدگاه موضوعی، این نمایش را به لایه هایی از «کمدی اجتماعی» نزدیک می کند که سعی دارد زندگی طبقه متوسط شهری را نقد کند.
مهدی کاشی در مقام کارگردان، در نمایشی که این شب ها (از ۲۰ دی ماه تا ۵ بهمن ماه ۱۴۰۲ از ساعت ) با عنوان آقای مجنون، خانم لیلی به صحنه آورده است، خاطراتی را همراه با خنده برای مخاطبان به ثبت می رساند که از قضا این شب نشینی ها نشان میدهد، روابط انسانی شهروندان یا همان مردمان طبقه متوسط می تواند بر مدار دوستی، اعتماد و شوخطبعی باشد و در عین حال خبری هم از حاشیه ها وجود نداشته باشد.
در میان صندلی هایی که کاملا از افراد علاقه مند به هنر تئاتر پر شده، آدم هایی بودند که از قهقه های بغل دستی خود، شگفت زده می شدند و برخلاف بسیاری از تماشاگران، اقلیتی بودند که تا آخر نمایش، حتی یکبار هم لبخند نزدند.
خالی از لطف نیست که گفته شود، نمایش مذکور را محمدرضا کوهستانی ۲۰ سال قبل نگاشته و تولد دوباره آن پس از ۲ دهه، توسط کارگردان جوان، شاید نشان از بقای درون مایه نمایش و زجر ناشی از معضلات مورد نقدی است که همچنان گریبان جامعه را می فشارد.
نمایش «آقای مجنون، خانم لیلی» که توسط باشگاه تئاتر تجربه حوزه هنری قم تولید شده است را سید محمدرضا پیغمبری، هومن پیری، سید مصطفی مقیمی، حانیه کیانی، آیدا سلیمانی، سجاد بختیاریزاده و ابراهیم وفایی به اجرا در می آورند.
تقسیم داستان نمایش به قبل و بعد از ازدواج
اگر نمایشنامه را از نظر زمانی به قبل و بعد از ازدواج لیلی و مجنون تقسیم کنیم، موضوعاتی نظیر مخالفت های پدر و مادر مبتنی بر رفتن آبرو، ترس از حرف مردم، درونمایه و محتوای اصلی قسمت نخست یعنی قبل از ازدواج را تشکیل می دهند.
اما پس از ازدواج، بیشتر موضوعات مورد توجه عبارت انداز: اختلافات نظر زن و شوهر، توقعات از یکدیگر، عدم درک متقابل و مهمتر از همه آسیب هایی است که فرزند طلاق در این هیاهو متحمل می شود.
تکگویی درونی(منولوگ) یکی از شگردهای معروف ادبیات داستانی است که نمایشنامه (پیس) آقای مجنون، خانم لیلی با منولوگ های «خودگویی» یا به عنوان دیگر «حدیث نفس» آغاز می شود.
سابقه این شگرد به بلندای نمایشنامه «هملت» اثر «شکسپیر» برمی گردد که یکی از مشهورترین تکگوییها در ادبیات جهان محسوب می شود.
دیالوگ های طنزآمیز راوی و نقشی که در داستان ایفا می کند
نقش راوی داستان را نباید نادیده گرفت که در این نمایش راوی علاوه بر خنداندن بینندگان، با دیالوگ هایی طنزآمیز به طور غیرمستقیم، نقدها و آموزه هایی را در زمینه سبک زندگی به مخاطب منتقل می کند.
یکی دیگر از نقاط مورد توجه در این نمایش، «آوانسن» است (صحنهای در دید تماشاچی و بخش جلوی صحنه) که از نقاط کور و یا به تعبیری لبه شمشیر این نمایش است که مهدی کاشی می توانست با چند افکت مختلف این آسیب را جبران کند مثلا با یک نورپردازی متمرکز در انتهای صحنه بر روی یکی از بازیگران، توجه تماشاگران به آن نقطه و یک محتوای خاص جلب کند و از یکنواختی میزانس، بکاهد، مثلا تنهایی، انزوا و یا زجر کودکی که پدر و مادرش در حال مشاجره هستند که یکی از پیام های مهم نمایش است.
حذف نقش فرادستی جامعه در بروز معضلات مورد اشاره نمایش
نمایش «آقای مجنون، خانم لیلی»، عاری از هرگونه پنهانکاری، یک نمایش «ایده» محور است و خط روایی آن نیز مانند شخصیت پردازیش، فارغ از تمرکز است (کاراکتر ها، در حد تیپ، باقی مانده اند) و شاید کار عامدانه کارگردان و یا نویسنده بوده است تا نظرگاه مخاطب را منتقدانه به مفاهیم فرهنگی و اجتماعی پیرامون معضلات جوانان در قبل و بعد از ازدواج و طلاق و فرزندانِ طلاق، معطوف بدارند.
اما نقش فرادستی جامعه، بزرگترین پرسوناژ غایب این «بیس» است، که البته این امر از ویژگی های ژانرِ «طنز هوراسی» است که این نوع طنزِ مستقیم، مربوط به ادبیات کلاسیک غرب و برگرفته از نام هوراس شاعر طنزپرداز رومی است و نوعی طنز ملایم، مؤدب و تا حد زیادی اغماض گرا می باشد و تا حد امکان از سیاستمداران انتقاد نمیکند.
با نگاه خوشبینانه شاید بتوان گفت، که نپرداختن به نقش فرادستی حاکم در جامعه، ناشی از پایبند و تعهد «مهدی کاشی» به این سبک است.
بر این اساس، خنده های ناشی از صحنه های کمیکِ طنز هوراسیِ آقای مجنون، خانم لیلی، باید بیشتر از سر دلسوزی باشد تا تحقیر و تمسخر چرا که در طنز هوراسی، انسان ذاتاً موجودی پاکسرشت و نیکخواه است، اما بنا به دلایلی، فطرت پاک خود را به فراموشی سپرده است.
نتایج اخلاقی منتج از سکانس های پایانی نیز نوعی دیگر از پایبندی به تعهد مهدی کاشی به این ژانر است که از منظر باید او را یک کارگردان متعهد به اصول و تعاریف آکادمیک دانست.
نگاهی بسیار گذرا بر چند نکته
هر یک از سکانس های نمایش، ریتم بسیار تندی دارد و این سرعت در تغییر سکانس ها به سکانس دیگر نیز مشهود و محسوس تر و شاید کمی هم آزار دهنده تر است.
دیالوگ های ۲ شخصیت اول نیز لحنی تند دارند اما در سراسر داستان به رعایت ادب پایبندند اما گاهی به کمرنگی، مدیریت کلامی را به صورت محدود و معدود از دست می دهند اما به هیچ وجه به مرزهای هجو نزدیک نمی شوند.
اما نگاهی ضد فمینیستی پنهانی نیز در داستان وجود دارد مانند شروع اختلافات زناشویی در روزهای اولیه ی بعد از عروسی است که لیلی ناسازگاری و کم توجهی به شوهر را آغاز می کند، غذای تکراری(قیمه بادمجان) درست می کند و یکسره به منزل مادرش می رود و با لحن بسیار خشن و با صدایی بسیار بلند و با فریاد از شستن و جارو پارو کردن همیشگی خانه، شکایت می کند.
خسرو و شیرین و فرهاد، داستانک هایی هستند که نه به داستان می چسبد و نه بر دل بیننده، کارکردشان هم حیاتی نیست به طوری که اگر از داستان حذف بشوند، چیزی از ارزش های هنری اثر نمی کاهند.
طراحی صحنه و لباس و دکورها، همگی رنگ قالب سفید با خط های محدود سیاه و قلب های کوچک قرمز رنگ دارند که سادگی آن ها، به داستان می نشیند.
در انتها باید زحمات فراوانی که برای «آقای مجنون، خانم لیلی» کشیده شده است را ارج نهیم، چرا که به خوبی می توان در اجرای اثر آن را دریافت.