سیاسیویژه

ضرورت تمرکز بر رفع چالش های کشور

فعالیت تشکل ها و احزاب و اندیشکده ها بر محور منافع ملی؛

ندای قم / یادداشت / عباس جعفری / پژوهشگر حوزه حکمرانی ؛یکی از موضوعات اخیر فضای سیاسی و اجتماعی کشور، ظهور بی‌رویه تشکل‌ها، احزاب، پژوهشکده ها و اندیشکده‌هایی است که به‌ظاهر هدفشان بهبود حکمرانی، سیاست‌گذاری و احصا و حل مسائل کشور است. این گروه‌ها که اغلب خود را ناجیان کشور معرفی می‌کنند مدعیانی با ظاهری علمی و شعارهای انقلابی هستند که گمان می‌کنند نسخه شفابخش مشکلات ایران در اختیار آنهاست، اما تجربه‌های میدانی نشان داده است که بسیاری از این نهادها، بیشتر از آنکه به مأموریت اصلی‌شان پایبند باشند، به دنبال تأمین منافع شخصی یا سیاسی افراد وابسته به خود هستند.
سال هاست که انتقادهایی به فعالیت‌های جزیره‌ای در کشور وارد می‌شود. وضعیتی که هر نهاد یا مجموعه‌ای به‌طور مستقل و بدون هماهنگی با دیگران عمل می کند و این پراکندگی، انسجام ملی را تا حدودی تضعیف خواهد کرد، اما مسئله از این هم فراتر رفته است و با افزایش تعداد این نهادها و اندیشکده‌ها، دیگر شاهد ظهور “حکومت‌های جزیره‌ای” هستیم، ساختارهایی که هر کدام خود را محق‌ترین نهاد برای اصلاح مدیریت کشور می‌دانند.
این تشکل های جزیره‌ای که بعضاً ذیل نهادهای و اشخاص با نفوذی شکل گرفته است نه تنها ارتباطی سازنده با یکدیگر برقرار نمی‌کنند، بلکه به دنبال تسلط بر فضای حکمرانی کشور هستند و تصور می‌کنند مسئولین کنونی فاقد درک و توانمندی لازم برای هدایت کشور هستند. نتیجه چنین رفتاری هم چیزی جز تعمیق شکاف‌ و بی‌اعتمادی میان مردم و نخبگان سیاسی نیست.
مگر کشور به چند اندیشکده، تشکل یا گروه‌های شبه‌سیاسی نیاز دارد. اگر بودجه و منابعی از بیت‌المال صرف تأمین هزینه‌های این نهادهای بی‌حاصل می‌شود به هر نحوی که باشد مورد پذیرش آحاد جامعه نیست. اگر این تشکل‌ها قرار است به مسائل کلیدی کشور کمک کنند، خروجی آن‌ها کجاست؟ پس کی قرار است از این‌همه پژوهش و ایده استفاده شود؟
مردم به‌خوبی درک می‌کنند که بخش بزرگی از این تشکل‌ها نه برای اصلاح واقعی، بلکه با انگیزه‌های شخصی، سیاسی یا منفعت‌طلبانه تأسیس شده‌اند. بسیاری از این گروه‌ها، نه تنها دردی را دوا نمی‌کنند، بلکه با حاشیه‌سازی‌ها، به مسائل کشور نیز دامن می‌زنند و از هرگونه انتقاد یا حساب‌کشی هم در امان هستند. این نبود نظارت، آن‌ها را در شرایطی قرار داده که با ادعاهایی بزرگ‌تر از توان و تأثیر واقعی‌شان، عملاً به واحدهای خودمختار سیاسی بدل شده‌اند.
ادعای انقلابی بودن از زبان بسیاری از این نهادها شنیده می‌شود، اما حقیقت این است که انقلابی‌گری واقعی با اخلاق، اتحاد و تلاش برای حل مشکلات مردم تعریف می‌شود. وقتی همین مدعیان به کوچک‌ترین اصول اخلاقی و سیاسی پایبند نیستند، چگونه می‌توان انتظار داشت که به منافع ملی یا مطالبات مردم پایبند باشند؟
نیازی به اختراع چندباره چرخ نیست، نظام مسائل کشور و راه‌حل‌های آن تا حد زیادی روشن است. آنچه مورد نیاز است، اراده جدی برای اجرا و گذشت از منافع شخصی است. اگر این نهادها واقعاً دغدغه حل مشکلات کشور را دارند، چرا در عمل حاضر به پذیرش هزینه‌ای از جایگاه یا منافع خود نیستند؟
پیامدهای این وضعیت در افزایش بد اخلاقی‌های سیاسی در رسانه ها به وضوح قابل مشاهده است. هر گروه، نه تنها مدعی انقلابی بودن است، بلکه نقدهایی غیرمنصفانه و مخرب نسبت به دیگران و حتی خود نظام دارد. برخی از این افراد و نهادها، در رسیدن به اهداف خود، هیچ محدودیتی قائل نیستند و تخریب شخصیت‌ها را در اولویت قرار داده‌اند. این چه انقلابی‌گری است که به‌جای اتحاد و انسجام، تفرقه و اختلاف را در جامعه ترویج می‌دهند؟
ایران امروز در شرایطی قرار دارد که چالش‌های بزرگ و آشکاری نظیر مشکلات اقتصادی، سوءمدیریت و فساد ساختاری هر روز فشار بیشتری را به مردم تحمیل می‌کند. انتظار می رود که تشکل‌ها و اندیشکده‌های مختلف با هم‌افزایی و تمرکز بر مسائل، در جهت بهبود اوضاع گام بردارند نه با عناوین پرطمطراق و شعارهای انقلابی، بیشتر به دنبال نمایش فعالیت خود باشند.

لینک کوتاه این صفحه: https://nedayeghom.ir/hu5r

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بررسی کنید
نزدیک
دکمه بازگشت به بالا