
ندای قم / یادداشت / عباس جعفری/ پژوهشگر حوزه حکمرانی و فعال محیط زیست؛ بازهم هفته محیط زیستی دیگر از راه رسید، هفتهای که باید فرصتی برای تأمل ملی، یادآوری مسئولیتهای خطیر و پاسخخواهی اجتماعی در حوزه محیط زیست باشد. اما متأسفانه بیش از آنکه بستری برای بازنگری در سیاستها و رفتارهای مدیریتی کشور باشد به صحنهای از تکرار شعارهای کلیشهای و برنامههای نمایشی بدل شده است.
از وزارتخانهها و سازمانهای مختلف گرفته تا نهادهای عمومی و بنگاههای اقتصادی، همگی در این هفته به رنگ سبز درمیآیند، بعضا بیانیه صادر می کنند و کلی مصاحبه و سخنرانیها انجام میگیرد و انبوه پوستر روانه فضای مجازی و رسانهها میشود، اما همچنان پیکر طبیعت و ساختارهای حیاتی ایران زیر فشار بیامان تخریب، رو به زوال میرود.
اگر آمارها را صادقانه مرور کنیم درخواهیم یافت که سرزمین ما بی محابا همچنان در معرض تهدید است. ایران رتبه نخست جهانی در فرسایش خاک را دارا است، دومین کشورجهان در فرونشست زمین است، بیابانزایی در بخشهای وسیعی از کشور با شتابی نگرانکننده در جریان است، تالابها یک یک میخشکند، ذخایر آب زیرزمینی به نقطه بحران رسیدهاند، تنوع زیستی، گونه به گونه در معرض انقراض است.
مهمتر آنکه این فجایع تنها معلول تغییرات اقلیم جهانی نیست، سهم عمده از آن برآمده از رفتارهای نادرست و سیاستهای معیوب داخلی است. بدتر آنکه در برخی محافل موثر کشوری به جای پذیرش واقعیتهای علمی، نوعی مغالطهسازی خطرناک از برخی از مسئولین شکل گرفته است، طرح مسائل محیط زیستی و هشدار نسبت به تخریب اکوسیستمها به شکلی ناروایی با برچسبهای سیاسی همراه میشود، گویی آنکه سخن گفتن از بحرانهای محیط زیستی، اقدامی در خدمت به دشمن برای کند کردن روند پیشرفت کشور است. این سطحینگری ها و تقلیلگراییها، بزرگترین خیانت به آینده ایران است.
هیچ کشوری با انکار واقعیتهای سرزمینی خود به پیشرفت دست نیافته است. هیچ پیشرفتی با فروپاشی زیربنای اکولوژیکی آن سرزمین ممکن نیست. تمدنهایی که خاک خود را از دست دادهاند، تاریخشان را نیز باختهاند. متاسفانه فهم پایداری اکوسیستمی در سطوحی از سیاستگذاری ما هنوز جایگاه درخوری به دست نیاورده است.
بسیاری از تصمیمگیران، حتی در عالیترین سطوح، آشنایی حداقلی با اصول توسعه متوازن متناسب با توان اقلیمی، شاخصهای تابآوری سرزمین و مدلهای اقتصاد بایوفیلیک ندارند. از این روست که درجلسات رسمی، قوانین و مقررات محیط زیستی گاه از جانب آنها مخل توسعه کشور تلقی میشود در حالیکه توسعهای که بهای آن تخریب بیبازگشت سرزمین باشد، خود نابودی تمدن است.
بازتعریف عمیق نگاه حاکمیتی و عمومی به محیط زیست از ضروریات جامعه امروز ایران است، باید شعارها به شعور و درک واقعی بدل شوند. قوانین به درستی تدوین و قاطعانه اجرا گردند و نگاههای کوتهنگر که بحرانهای محیط زیستی را ابزاری در میدان سیاست داخلی یا خارجی میپندارند کنار گذاشته شوند. فرصت بازگشت بسیار اندک است و آینده سرزمین در گرو آن است که عقلانیت و اخلاق جایگزین بیدانشی، سیاستزدگی و سودمحوری کور در مدیریت منابع طبیعی گردد.
هفته محیط زیست نباید صرفاً یک مناسبت تقویمی باشد بلکه باید به سکوی آغاز اصلاحات بنیادی در حکمرانی محیط زیستی کشور بدل شود. هر وجب خاک ایران تاریخ دارد، هر رودخانه قصهای از تمدن دارد، هر کوه نشانی از حماسه دارد و هر گونه جانوری که در این سرزمین زیست میکند بخشی از چرخهای پیچیده و ارزشمند از زندگی است. به جای وجدان بیدار، تنها به بازتولید شعارها بسنده نکنیم، مطمئناً آیندگان از ما نخواهند پرسید که در هفته محیط زیست چه همایشی برگزار کردید، چه پوستری چاپ شد، چه شعاری دادید؟