
ندای قم / یادداشت / سید جمالالدین حسینی کهنوج ؛ در روزهای پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، زنی ایستاد که تمام قامتِ ولایت بود؛ حضرت فاطمهالزهرا سلاماللهعلیها، نهفقط دختر پیامبر، بلکه نخستین راوی غدیر و نخستین شهید جنگ روایتها در تاریخ اسلام بود.
او در هنگامهای که روایت رسمی جامعه به سرعت در حال تغییر بود، با خطبهی فدکیه در برابر تحریف ایستاد. آن خطبه، آخرین سنگر دفاع از حقانیت اهلبیت(ع) و ولایت الهی بود؛ تلاشی برای حفظ «روایت غدیر» در برابر «روایت قدرت».
خانهی کوچک علی(ع) و فاطمه(س) مرکز روشنگری و پایداری شد. با آنکه شهادت حضرت، به ظاهر پایان یک فصل از روایتگری حق بود، اما بذر این مقاومت را در سینهی فرزندان خویش و در تاریخ تشیع کاشت.
ایام فاطمیه یادآور همان لحظهی آغاز تاریخی است؛
آنجا که جنگ روایتها بین روایت قدرت و روایت حق شکل گرفت.
در آن نبرد، فاطمه(س) با اشک و استدلال و ایمان ایستاد تا حقیقت را روایت کند؛ و امروز، ما وارث همان جبههایم.
۱. غدیر؛ نقطهی آغاز ولایت و محور جنگ روایتها
حادثهی غدیر خم، نه صرفاً بیعتی تشریفاتی، بلکه اعلام رسمی ولایت الهی علی بنابیطالب(ع) بود؛ تداوم مسیر نبوت در قالب ولایت.
علامه امینی (صاحب الغدیر) در بیان علت تأکید بر عاشورا چنین میگوید:
«چون غدیر را آنچنانکه باید روایت نکردیم، عاشورا شد. اگر غدیر درست تبیین میشد، عاشورا رخ نمیداد.»
ایشان بارها تأکید داشت:
«اگر امت اسلام حق غدیر را ادا کرده بود، نه سقیفهای پدید میآمد و نه عاشورایی شکل میگرفت.»
غدیر در واقع، روایت شفاف ولایت بود؛ و زمانی که آن روایت به حاشیه رانده شد، صحنه برای روایتسازیهای دروغین گشوده شد. حاصل آن، رخداد سقیفه بود؛ نقطهی آغاز انحراف و شکلگیری نخستین جنگ روایتها در تاریخ اسلام.
۲. عاشورا؛ نتیجهی خاموشی روایت غدیر
رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای (مدظلهالعالی) با تبیین رابطهی تاریخی غدیر و کربلا فرمودند:
«حادثهی عاشورا، معلولِ فراموشیِ غدیر است. اگر غدیر در ذهنها و عملها زنده میماند، کربلا به وجود نمیآمد.»
(بیانات در هیئتهای مذهبی قم، ۱۳۷۶/۲/۹)
وقتی جامعه حقیقت غدیر را فراموش کرد، امامت از مدار الهی خارج شد و ولایت بهجای آن، به سلطنت تبدیل گشت. در نتیجه، برای احیای همان حقیقت از دسترفته، خون حسین بن علی(ع) بر زمین کربلا جاری شد.
عاشورا در واقع، دفاع خونین از روایتی بود که در غدیر نادیده گرفته شد.
۳. تداوم تاریخی جنگ روایتها تا امروز
جنگ روایتها از سقیفه آغاز شد، در کربلا تداوم یافت، و امروز در جبههی مقاومت و رسانه ادامه دارد. در عصر ما نیز، رویارویی اصلی میان «روایت مقاومت» و «روایت قدرت جهانی» است.
در نبرد اخیر میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی، دو روایت کاملاً متضاد پدید آمد:
1️⃣ روایت مقاومت (روایت حق)
بر پایهی ولایت و ایستادگی بر اصول شکل گرفت و چنین گفت:
«پاسخ پشیمانکننده، شکستن هیبت پوشالی اسرائیل و تثبیت معادلهی بازدارندگی نوین.»
2️⃣ روایت باطل (روایت قدرت پوشالی)
تلاش کرد حملهی پاسخجویانهی ایران را نمایشی ناکام و بیاثر جلوه دهد.
اما حقیقت این است که پیروز نهایی در هر نبرد، آن است که روایت خویش را در اذهان تثبیت کند.
۴. پیام فاطمی؛ مسئولیت ما در عصر روایتها
حضرت زهرا (س) نخستین صدای مقاومت در برابر تحریف بود. او در برابر سکوت جامعه ایستاد تا روایت حق زنده بماند. سخنان او در دفاع از حق علی (ع)، یک درس اساسی برای همهی اعصار است: صداقت در بیان حقیقت، حتی اگر گوینده تنها باشد، جهادی عظیم است.
امروز، ما در عصری زندگی میکنیم که ابزارهای روایتسازی، به شکل شبکههای اجتماعی، رسانههای جهانی و پروژههای فرهنگی پیچیده، در اختیار قدرتهای جهانی قرار دارد. این ابزارها، میتوانند روایت حق را به سادگی محو کنند یا آن را وارونه جلوه دهند.
تداوم راه فاطمی، یعنی پاسداری از روایت درست در برابر تحریف رسانهای و فرهنگی. این پاسداری نیازمند دو رکن اساسی است:
الف) فهم عمیق مبانی (غدیر و عاشورا): بدون درک صحیح از چراغ هدایت (غدیر) و ارزش گزاری آن (عاشورا)، هر روایتی میتواند ما را فریب دهد.
ب) جهاد تبیین (راویگری فعال): باید در میدان روایت حضور فعال داشته باشیم و اجازه ندهیم خلأ اطلاعاتی یا معرفتی توسط روایت دشمن پر شود. اگر روایتِ حق خاموش بماند، روایتِ باطل صحنه را پر خواهد کرد. و این خاموشی، بهای سنگینی دارد که در طول تاریخ، به شکل انحرافات بزرگ و فجایعی مانند کربلا پرداخت شده است.
پاسداری از روایت، همان زنده نگهداشتنِ غدیر در هر عصر است؛ وگرنه، هر زمان عاشورای خود را خواهد دید. فاطمه زهرا (س) در این جهاد، پیشگام است؛ چرا که شهادت او، فریادی بود که برای همیشه، روایت حق را در تاریخ ثبت کرد.



