ورزشویژه

سخنی از سرِ درد با پیشکسوتان فوتبال قم

هدف دکترحمید اویسی ایجاد وحدت و قدرشناسی از خدمتگزاران بود؛

ندای قم / ایمان /محمدرضا اسماعیلی مقدم/ نماینده اسبق قم و پیشکسوت فوتبال؛ وقتی اولین بار آقای دکتر حمید اویسی با بنده به عنوان معلمش در مورد برگزاری جلسه ای با هدف تجلیل از پیشکسوتان فرهنگی خصوصاً ورزشی مشورت کرد همان گونه که از اصالت این خانواده انتظار می رفت، مقاصد متعالی مطروحه باعث شد که بر خلاف اکثر اوقات که وضعیت جسمانی ام را رصد می کردم و بعد جواب می دادم با درنگی کم به ایشان پاسخ مثبت دادم.
چند مورد برجسته از صحبت¬های حمید عزیز این بود: ایجاد وحدت، قدرشناسی از خدمتگزاران مردم قم و حتی کشور، شاد کردن دلهایی که در این روزها بار سنگین سختی¬های معیشت یا ناملایمات دیگر بر دوششان فرسایش ایجاد می¬کند و غیره. وقتی در سالگرد برادر شهیدش در گلزار با پدر و مادرش آشنا شدم با گوشه ای از آن فرهنگ که حمید و برادرش، محصول آن بوده و هستند روبرو گشتم.
پس از برگزاری چند دوره از این جلسات، احساس مسئولیت در برابر انتظار دکتر اویسی از همفکری و نقد و بررسی آنچه گذشته برای بهبود وضعیت در آینده مرا موظف کرد ضمن سپاس از ا کثریت قریب به اتفاق شرکت کنندگان که موجب تشکیل جلسه ای فاخر شدند صادقانه، مطالبی را در واکاوی آن جلسات به دو دلیل زیر بیان کنم:
1. پرداختن به بعضی مقولات و توجه به آنها از شکل گیری احتمالی بعضی ناهنجاریها در جامعه جلوگیری می کند.
2. جلب نظر مدعوین محترم که از استوانه های مطرح و تأثیرگذار جامعه ما هستند برای اینکه با درک دقیق تر و مسئولانه تر و با بزرگ منشی و درایت خود موجب هم افزایی نیکی ها در جلسات و بالطبع در جامعه باشند.
بی شک آسیب شناسی قبل از بروز ناهنجاری ها، شرط عقل است.
افراد معدودی به قیمت تخریب این همه عظمت با روشهای پوسیده و نخ نما که جامعه ما سالهاست از آنها عبور کرده، در صدد خودبرکشی ها بر می آمدند و با ایجاد خط کشی های مخربِ وحدت، فراکسیون سازی برای جداییِ دلها، ارائه خودطرحی های بسیار کم اثر که زشتی اش در مقابل دیدگان اهل بصیرت به مراتب عظیم تر دیده می شد در پی رسیدن به مقصود ناصوابشان بودند، غافل از لطمه ای که آگاهانه یا ناآگاهانه به تبلور یک ایده انسانی والا می زنند بسیار زیاد و جبران ناپذیر است.
اگر مخاطبین عزیز اینجانب، بنده را در موضعی می بینند که همیشه دست بوس آنها برای دعوت به وحدت و دوستی و همدردی و انسجام و … بوده ام همراهی آنها را در هم افزونی نیکی ها در همه دورهمی ها درخواست می کنم و تقاضامندم وعده «تعز من تشاء و تذل من تشاء» آویزه گوش و زیارتگاه دیده هایمان باشد.
با ذکر این مقدمات برای داشتن اصول جهت برگزاری این جلسه و جلسات و جمع های دیگر بررسی بعضی هنجارها و ناهنجارهای جامعه از نظر جامعه شناسی و روانشناسی افراد لازم است، لذا به مواردی از آنها می پردازم:
ابتدا به توضیح چند اصطلاح می پردازیم: لمپنیسم ـ لاتها ـ پوپولیسم.
لُمپن: این واژه ابتدا در ادبیات مارکسیست ها مطرح شده که منظور از لُمپن ها افرادی از طبقات فرودست بوده اند که به دور از اهداف و ویژگی های طبقه کارگر بودند؛ به زعم آنها طبقه ای که ظاهر پرولتاریائی دارند، اما فهم و شعور سیاسی و طبقاتی ندارند.
اما در فرهنگ ما لمپن ها لاتهای غیر لوطی و ناجوانمرد هستند.
اما ما برای آفت زدائی جمع ها و حفظ و پالایش فرهنگ جامعه مان بیشتر به بررسی معایب لاتها و تأثیرات سوء آنها و هشدارها پرداختیم.
مکانیزم لاتی و روانشناسی لاتها:
همه انسانها میل به خود نمایی و جلب تحسین و توجه دیگران دارند و می خواهند مورد تعریف و تمجید باشند. لاتها بیشتر از معمول مردم، دوست دارند سر باشند و به کسب نام و قدرت بیشتر از عامه مردم علاقمندند. از طرف دیگر فاقد قابلیت های معمول جامعه هستند لذا لیاقت یا توانایی کسب یک مقام بالای علمی، ورزشی، سیاسی، اقتصادی و غیره را ندارند در نتیجه، از روشهای ناجوانمردانه تخریب خوبان در جهت ارتقاء خود بهره می برند.
طبق یک مثال ورزشی به جای اینکه خود را قوی کند تا حریف ورزشی اش را شکست دهد یا با مشت به شکم اش او را باز می دارد یا با یک پشت پا یا با فحش های رکیک یا بازی با اعصاب و تحریک او و غیره او را باز می دارد تا خود پیروز شود. مولانا گفت اگر در تو میلِ به تخریب آدمهایِ خوب و موفق وجود دارد تو قالب انسان داری، اما در خصلت همچو دیوی!
این گونه روشها خلاف اصول اخلاقی به ویژه اخلاق ورزشی و روح جوانمردی است.
اینجانب به عنوان یک معلم می گویم برای بزرگی معقول و کسب وجهه اجتماعی و معروف شدن و بالارفتن در جامعه سه راه وجود دارد:
1 ـ داشتن نیت خالص و تلاش صادقانه برای کسب قابلیت هائی که از شناخت استعدادهای خود کشف و پیگیری می کنیم.
2 ـ کنار آمدن خداپسندانه با فقدان ها و به رسمیت شناختن و تحمل و تحسین و تکریم و تشویق و احترام گذاشتن به دارندگان این ارزشها.
3 – پرهیز از خودنمایی و تخریب حیله گرانه صاحبان ارزشهای انسانی.
اما متاسفانه مدتی است که در جلسات و میهمانی ها حتی گردهمایی های خانوادگی یا دوستانه صدای پای لمپنیسم و لاتیسم شنیده می شود و عده ای سعی در قبضه کردن روال عادی جلسات دارند؛ امیدوارم اشتباه کرده باشم. اگر خدای ناکرده صدا همان صداست از صاحب نظران و والااندیشان و کریم زیستان خواهانم به خاطر حفظ فرهنگ اصیل ایرانی و حفظ اصول دینی و به خاطر توفیق در تربیت اصیل و آینده فرزندانمان و حفظ جوانمردی ورزشی مان به این گروه میدان ندهیم؛ چرا که علاوه بر خسارات و خطراتی که بخشی از آنها ذکر شد، در حق خود آنها نیز ظلم کرده ایم. تأیید و همراهی و تشویق این رفتارها پلی به سوی تخریب ارزشهای برجسته فرهنگ ملی و کمک به بازگشت یک سوء رفتار منسوخ و منفور نزد عقلاء است.
پوپولیسم؛ یعنی عوام فریبی. قدرت مداران غیر دموکراتیک و فاقد محبوبیت واقعی نزد مردم برای کسب قدرت و ثروت و جایگاه اجتماعی از عوام فریبی و سوء استفاده از عوام مشغولند؛ خصوصاً سوء استفاده از اقشار فقیر اقتصادی ، فرهنگی و مذهبی با شعارهای عدالت طلبی، حق طلبی، رفع فقراقتصادی با ایجاد انگیزه های دینی (قدسی) و ناسیونالیستی و تجدد مآبانه بر گرده اقشار آسیب دیده و آسیب پذیر و مستأصل به طرف اهداف خود می روند. این اقشار گاهی با طرح شعار رفع محرومیت و گاهی با نگاه ایدئولوژیک یا روشنفکرانه از همه بدتر با انگیزه مذهبی قربةً الی الله حاضرند به دستور آمران، انسانهای با ارزش کشور را منزوی، مطرود یا حذف یا تخریب شخصیت کنند.
فلسفه اصلی تشکیل این گونه جلسات که بانیان و متولیان آن به دنبال بهره برداری و سوء استفاده اقتصادی، سیاسی، اجتماعی یا حتی فربهی اجتماعی و تحصیل نام و غیره نیستند، قاعدتاً منطق خود را دارند و در حد ادراک بنده از موضوع، هدف از برگزاری این قبیل جلسات باید ایجاد وحدت، ارتقاء سطح فرهنگی جامعه، امکان دیدار دوستان قدیم و تجدیدخاطرات، تعمیق دوستی، صداقت و صفا و رفع نفاق و ریاکاری، ایجاد الگوئی برای مجامعی که مصداق «یدالله مع الجماعه»، شاد کردن دلها، تمرین برای ارتقاء اخلاق جمعی، کنترل نفس و تمکین به جایگاه افراد نخبه و الگوئی برای رشد درجات انسانیت، ایجاد زمینه ای برای برخوردهای فاخر میان افراد جامعه، برای ارائه خدمات برجسته سیاسی، اجتماعی، آبادانی و فرهنگی شهر و کشور و در نهایت برقراری ارتباط میان نخبگان شهر قم که سالهاست در مدیریت استان جایشان خالی است و عمدتاً سیستم آنها را با ضعیف ترین مدیران وارداتی پرکرده باشد. در واقع کسانی که در این جلسات شرکت می کنند مسئولند و اگر ابداع کننده نیستند لااقل مؤید، حافظ و حامی حاصل این خلاقیت ها باشند.
لازم می دانم در تکریم افرادی بکوشم که به هر دلیل بیش از 40 سال با وجود داشتن مزیت های متعالی برای مطرح شدن، مظلومانه در سکوتی عرفانی و با تکیه بر روحی بزرگ، طرح دوستان خود را در ویترین قابلیت ها دیدند و برای آنها کف زدند و از خداوند متعال برای آنها که درگذشته اند علو درجات را مسئلت کنم.
در خاتمه یادمان باشد یک اصل مهم و پایدار در نظام الهی، اصل «عدالت» است؛ یعنی ایجاد فرصت مناسب در سیر به هدایت و یا کمک به خارج نشدن از آن مسیر. بدانیم مسلماً پس از لطف الهی اگر مقهور اغواگری شیطان گشتیم حسابمان «ان عذابی لشدید» خواهد بود؛ زیرا بازگشت به جاهلیت پس از هدایت کفران شدید نعمت الهی است.
جاهلیت برای هر کس ممکن است برگی یا برگهای پرونده ای باشد مثل بی بندوباری، ظلم و جور، لات و لمپن بودن، فساد اخلاقی، دزدی و زورگیری، نیرنگ پیشگی و غیره…
اگر مراقبت نفس دائمی نداشته باشیم بازگشت به مشی جاهلی در کمین همه و محتمل است و اگر برای جوانی به خاطر نقص عقل و فقدان تجربه توجیهی ناصواب بتراشیم در سنین قوام یافتگی، خسران عظمای بلاجبران است.
هشدار می دهم که نزدیک ترین محتمل، انفعال پس از نا امیدی از سرمایه دموکراسی و ایجاد جامعه مدنی، آنارشیسم است؛ چون اقتدار گرایی آسان ترین عکس العمل انسان مأیوس و کلافه است.
تصور کنید جامعه از هم پاشیده ای را که با تکنولوژی هوش مصنوعی، امکانات محیر العقولی را در اختیار انسان های عالِم، ولی ناباب قرا دهد. پس سعی کنیم معنوی تر، با اخلاق تر، با ایمان تر، آزاده تر و جوانمردتر و در مجموع انسان تر باشیم. ان شاءالله

«خدایا عاقبت همه ما را ختم به خیر بگردان»

لینک کوتاه این صفحه: https://nedayeghom.ir/xvcs

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بررسی کنید
نزدیک
دکمه بازگشت به بالا