
ندای قم / تحلیل/ عباس جعفری / پژوهشگر حوزه حکمرانی؛ در دهههای اخیر، ایران با پدیدهای پیچیده و چندلایه در حوزه جمعیتشناسی مواجه شده است. از یکسو، روند نزولی نرخ رشد جمعیت، بهشکلی نگرانکننده ادامه یافته و طبق جدیدترین آمارها به حدود ۰.۷۲ درصد رسیده است و از سوی دیگر، جریان مداوم مهاجرت داخلی به استانهای مرکزی همچون تهران، البرز و قم، چهرهای متفاوت و گمراهکننده از واقعیت جمعیتی کشور ترسیم کرده است.
مهاجرت، تراکم و غفلت راهبردی
تمرکز انبوه جمعیت، چه از ناحیه مهاجرت شهروندان ایرانی از دیگر استانها و چه از محل استقرار پرتعداد اتباع خارجی، بهویژه در این سه استان، نوعی «توهم جمعیتی» پدید آورده است. توهمی که باعث شده ابعاد واقعی بحران کاهش جمعیت از چشم مردم و حتی برخی سیاستگذاران پنهان بماند. این در حالی است که روند کلی کشور، برخلاف تصور عمومی، به سمت پیری جمعیت، کاهش نرخ باروری و تخلیه جمعیتی بسیاری از نقاط پیرامونی کشور حرکت میکند.
درک نکردن این شکاف عمیق میان واقعیت جمعیتی کشور و تصور عمومی، میتواند سیاستگذاریها را در مسیری معیوب و گمراهکننده قرار دهد. مسیری که هزینههای سنگینی برای آینده ایران در پی خواهد داشت.
نقاب توهم رشد بر واقعیت کاهش جمعیت
طبق آخرین دادههای مرکز آمار ایران، نرخ رشد جمعیت کشور در بازه ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۰ به ۰.۹۸ درصد کاهش یافت و در دوره ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۵ نیز این نرخ به سطح نگرانکننده ۰.۷۲ درصد تنزل یافته است. رقمی که عملاً ایران را در آستانه ورود به بحران جمعیتی و روند شتابان سالمندی قرار داده است. این در حالی است که بخش قابلتوجهی از جامعه، همچنان تصور میکند کشور با رشد جمعیت روبهرو است، تصوری که ریشه در تمرکز بیسابقه و فزاینده جمعیت در استانهای مرکزی، بهویژه تهران، البرز و قم دارد.
مطابق گزارشهای رسمی، از کل مهاجران داخلی، حدود ۸۲.۹ درصد به نقاط شهری نقل مکان کردهاند و بخش عمدهای از این جمعیت نیز در همین سه استان مستقر شدهاند. همچنین حضور گسترده اتباع خارجی در این مناطق، بهویژه در حاشیه شهرهای بزرگ، به این توهم جمعیتی دامن زده است. این تمرکز سنگین جمعیت، نهتنها موجب اختلال در درک واقعیت ملی نرخ رشد شده، بلکه موجب شکلگیری پدیدههای پرهزینهای نظیر گسترش بیضابطه شهرکهای اقماری، تراکمفروشی، افزایش فشار بر زیرساختهای شهری و زیستمحیطی، فرسایش سرمایههای اجتماعی و تضعیف کیفیت زندگی در حاشیه شهرها را در پی داشته است.
مرکز پرجمعیت، بستر آسیبها
تراکم بیرویه جمعیت در استانهای مرکزی، بهویژه تهران، البرز و قم، فشار فزایندهای بر زیرساختهای شهری، شبکههای خدمات عمومی، حملونقل و منابع زیستمحیطی وارد کرده است. زیرساختهایی حیاتی که پاسخگوی این بار جمعیتی نیستند، هر روز بیش از پیش فرسوده و تخریب میشوند و کیفیت زندگی شهروندان را به شکل محسوسی کاهش دادهاند. افزایش جمعیت بدون توسعه متناسب شهری، گسترش حاشیهنشینی و شکلگیری سکونتگاههای غیررسمی در اطراف کلانشهرها را به همراه داشته است. مناطقی که با فقر زیرساختی، کمبود خدمات و آسیبهای اجتماعی مزمن مواجه هستند.
همین شرایط باعث شده است که سبک زندگی خانوادهها در مرکز کشور بهسمت الگوی تکفرزندی یا نهایتاً دو فرزندی سوق یابد، چراکه فشار اقتصادی، کمبود فضا، نگرانیهای معیشتی و رقابت شدید برای دستیابی به منابع محدود شهری، انگیزه فرزندآوری را در بسیاری از خانوادهها از بین برده است. پدیده ای که از یکسو روند کاهش جمعیت را شتاب داده است و از سوی دیگر با پنهانکردن آن در دل ازدحام و تراکم، توهم جمعیت بالا را در ذهن جامعه و حتی برخی مسئولان نهادینه کرده است.
در مقابل، بسیاری از مناطق دیگر کشور به خصوص در حوزه روستایی، از جریان توسعه متوازن بازماندهاند و به دلیل مهاجرت مداوم و تخلیه منابع انسانی، دچار رکود و ایستایی شدهاند.
نگاه راهبردی جهت عبور از بحران جمعیت
برای مواجهه مؤثر با بحران کاهش جمعیت و تمرکز بیرویه جمعیتی در استانهای مرکزی کشور، ضروری است که سیاستهای جامع و هدفمندی در سطح ملی اجرا شود. ابتدا، توسعه متوازن منطقهای باید در اولویت قرار گیرد. به این معنا که با سرمایهگذاری گسترده در زیرساختهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی استانهای کمتر توسعهیافته، فرصتهای شغلی و رفاهی به شکل عادلانهتری توزیع شود تا مهاجرت بیرویه به مراکز پرجمعیت کاهش یابد و رشد جمعیت در سراسر کشور به شکلی متوازن ارتقاء پیدا کند. در کنار این موضوع، تقویت سیاستهای تشویقی برای افزایش نرخ زاد و ولد، از طریق ارائه مشوقهای مالی، تسهیلات اجتماعی و حمایتهای روانشناختی از خانوادهها، بهویژه در مناطق روستایی، میتواند روند نزولی جمعیت را تعدیل کند.
افزون بر این، آگاهیبخشی عمومی درباره پیامدهای خطرناک کاهش جمعیت و تمرکز جمعیتی، با استفاده از رسانهها و آموزشهای همگانی، نقش حیاتی در ارتقاء فهم اجتماعی و ایجاد حساسیت در میان مردم و مسئولان دارد. نهایتاً، برنامهریزی شهری پایدار، با تمرکز بر توسعه زیرساختها در استانهای مرکزی، باید به گونهای انجام شود که ظرفیت واقعی این مناطق رعایت شده و از گسترش غیرقابل کنترل سکونتگاههای غیررسمی و حاشیهنشینی جلوگیری شود. اتخاذ رویکردهایی هماهنگ و چندبعدی، که ضمن کاستن از توهم جمعیتی ناشی از تمرکز در چند استان، بستر لازم برای تصمیمگیریهای راهبردی و آیندهساز در حوزه جمعیت و پیشرفت پایدار کشور را فراهم خواهد کرد.