
ندای قم / عباس جعفری / پژوهشگر حوزه حکمرانی ؛ سالهاست که در ایران باران کمتر میبارد، اما آنچه امروز در قم دیده میشود، یک خشکسالی طبیعی نیست. نتیجه سالها تصمیمگیری سراسر خطاست، تصمیمهایی که چرخه آب را از شکل طبیعی خارج کرد و باران را از آسمان استان ربود. در نگاه اول، نبود بارش به تغییرات اقلیمی نسبت داده میشود، اما واقعیت آن است که قم، قربانی خطاهای مدیریتی و مداخلات نادرست در منابع آبی شد. تخریبهایی که توان احیای طبیعت و بازگشت پذیری محیط زیستی را از بین برد و اکنون آثار آن به شکل کاهش بارش، تشدید خشکی، گرد و خاک و فرونشست در حال خودنمایی است.
قم در جایگاهی قرار دارد که در بهترین حالت نیز برای بارش به منابع بالادست وابسته است، اما همین اقلیم شکننده، طی سالهای گذشته با اقداماتی مواجه شد که آخرین رمق چرخه طبیعی بارش را از میان برد. ساخت مخازن عظیم ذخیره آب در ارتفاعات استان، حبس آب در نقاطی که باید آزادانه در حوضه جریان مییافت، توسعه بیضابطه باغویلاها و برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی، نظم طبیعی حوضه قم را مختل کرد.
مناطقی از استان قم از پست ترین نقاط دشت مسیله تا مناطق مرتفعی مانند کهک و بخشهای جنوبغربی قم، سالهاست با افت شدید سطح آب زیرزمینی مواجه شده اند. افتی که در مطالعات ملی در ردیف بیشترین میزان افتهای استانهای مرکزی کشور قرار دارد. وقتی آبخوان خالی میشود، خاک قدرت جذب رطوبت را از دست میدهد، حرارت زمین بالا میرود و ارتباط زمین با جو مختل میشود. این چرخه معیوب، یکی از عوامل کاهش بارش محلی در استان قم است. پدیدهای که امروز بیش از هر زمان دیگری محسوس است.
خشکیدن پهنههای طبیعی رطوبت ساز کشور نیز بخشی از همین بحران است. نابودی پهنههای رطوبتساز در کشور، جنگلزدایی در زاگرس و هیرکانی، خشکیدن تالابها و دریاچهها از هورالعظیم گرفته تا ارومیه چرخه طبیعی تولید رطوبت را مختل کرده است. تالابها و دشتهایی که زمانی موتور تولید رطوبت و تعدیلکننده دما بودند، دیگر کارایی گذشته را ندارند. تقریباً نیمی از کمبارشی ۲۵سال اخیر ایران مستقیماً نتیجه خشک شدن تالابها است. نبود آب سطحی کافی، جنگلزدایی تدریجی و نابودی پوشش گیاهی بومی، میزان تبخیر و بازگشت بخار آب به جو را کاهش داده است، یعنی همان چرخهای که شرط نخست شکلگیری بارشهای پاییزی و زمستانی است. اخیرا مطالعهای در دانشگاه تهران نشان داد که در سال ۱۳۵۵ میانگین بارندگی ایران حدود ۵۰۰میلیمتر بوده است.
از این مقدار، ۴۸درصد ناشی از رطوبت محلی، ۳۵درصد از سامانههای مدیترانهای و ۱۷درصد از سامانههای سودانی بوده است. اما در سال ۱۴۰۴ این رقم به ۲۱۵ میلیمتر کاهش یافته و سهم رطوبت محلی تنها ۱۲درصد بوده است. ۵۵درصد بارشها از سامانههای مدیترانهای ضعیف شده و ۳۳درصد از سامانههای سودانی تأمین میشود که بیشترشان هم در اثر گرما و تبخیر از بین میروند. این اتفاق در قم، به دلیل قرارگیری در انتهای حوضه آبریز و وابستگی کامل به منابع بالادست، اثرگذاری بیشتری دارد.
بسیاری از تصمیمها بدون مطالعات کامل و گاه برخلاف قواعد حوضه آبریز اتخاذ شدهاند. مسئله از غیبت یک نظام مدیریت یکپارچه و شفاف در حوزه آب است. آنچه امروز وضعیت بارش قم را همانند کل کشور تحتتأثیر قرار داده، فقط کمبود باران نیست، کمبود مسئولیتپذیری در حکمرانی آب است. سالهاست که هشدار کارشناسان درباره فرونشست، کسری آبخوانها، نابودی منابع طبیعی و برداشتهای بیش از حد مجاز تاب آوری اکولوژیکی، جدی گرفته نشده است. بسیاری از این خطاهای مدیریتی در هیچ گزارشی برای افکار عمومی از سوی مدیران محلی و دستگاههای ملی توضیح داده نشده است تا عمق فاجعه برای بسیاری از مردم همچنان مبهم باقی بماند.
باران نمیبارد، چون زمین دیگر توان همراهی با آسمان را ندارد. این وضعیت را نباید با تقدیر و عذاب الهی توجیه کرد. رخدادی که نتیجه اثرات تجمعی سوء مدیریتهایی است که اکنون صورتمسئله را از آسمان به زمین کشانده است. تنها کاهش ۴۵درصدی پوشش جنگلی زاگرس باعث کاهش ۳۵درصدی بارندگی در فلات مرکزی ایران شده است. استمرار حیات بشر در چرخه آب است و برای بازگرداندن باران، نخست باید زمین را زنده کرد، برداشتها را کنترل کرد، منابع طبیعی را احیا کرد و جلوی پروژهها و اقداماتی را گرفت که تعادل حوضه آبریز را بر هم زدهاند.
بازگشت بارش به استان قم، معجزه آسمانی نمیخواهد، بازگشت به عقلانیت زمینی میخواهد چرا که بارشهای بی سابقه اواخر دهه ۹۰ نیز نتوانست کسری مخازن آب استان را جبران کند.



