ندای قم / گفت وگو / روح اله کرمانی ،اشاره :چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در مرحله دوم با حضور دو نامزد یعنی دکترمسعود پزشکیان ودکتر سعید جلیلی به روزهای پایانی تبلیغات خود نزدیک می شود و روز جمعه 15 تیرماه شاهد برگزاری این انتخابات در این مرحله خواهیم بود. این دو نامزد با دو رویکرد متفاوت برای اداره کشور در حال رقابت برای کسب آرا مردم هستند تعدادآرا دکتر پزشکیان در مرحله اول ۱۰ میلیون و ۴۱۵ هزار و ۹۹۱ رای و تعداد آرای سعید جلیلی ۹ میلیون و ۴۷۳ هزار و ۲۹۸ رای بوده است میزان مشارکت در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری، ۴۰ درصدبوده است و 60درصد واجدین شرایط در این مرحله از انتخابات شرکت نکرده اند . برای بررسی چرایی علل کاهش مشارکت و همچنین راهکارهای افزایش مشارکت در مرحله دوم راهبرد موفقیت نامزدها در این مرحله خبرنگار ما به سراغ محمدرضا اسماعیلی مقدم نماینده مردم قم در مجلس ششم رفته و با وی به گفت وگو نشسته است .وی می گویند نتیجه مرحله اول انتخابات نشان داد دیگر مردم توجهی به اصلاحطلب، اصولگرا، اعتدالی، اپوزوسیون منفعتگرا، بنیادگرای واپسگرا ندارند و اعتبار گروههای مرجع با تفکرات مختلف تا حد زیادی از بین رفته است. مردم نشان دادند جلوتر از گروههای مرجع قدم برمیدارند. گروههای مرجع باید بتوانند ابتدا حرف و پیام مردم را بشنوند تا بتوانند در سیاستها و تفکرات خود متناسب با نیازهای مردم بازنگری کنند.وی معتقد است : . رییس جمهور آینده برای حل ابربحرانها نمیتواند خود را محدود به یک جریان خاص کند. وی باید تکثر را به رسمیت بشناسد و بدون توجه به جناح و حزب و دسته و گروه افراد، از شایستهترین افراد در کابینه و دولتش استفاده کند. محصل این گفت وگو را درادامه می خوانید:
جناب آقای اسماعیلی مقدم، به نظر شما مردم در انتخابات 8 تیر چه پیامی داشتند؟
من فکر می کنم اکثریت مردم چه آنها که رای دادند چه آنها که رای ندادند یک پیام را مخابره کردند:اصلاحطلب، اصولگرا، اعتدالی، اپوزوسیون منفعتگرا، بنیادگرای واپسگرا، دیگه تمومه ماجرا!به نظرم این انتخابات بیش از هر چیز نشان داد مردم از تمامی گروههای مرجع فکری عبور کردند و اعتبار گروههای مرجع با تفکرات مختلف تا حد زیادی نزد مردم از بین رفته است.
منظور شما از این گروههای مرجع که بیان میکنید چیست؟
میتوان گروههای مرجع را در ظهور و بروز سیاسیشان به سه دسته کلی تقسیم کرد که جایگاه و فراگیری بیشتری دارند.
بدنه اصولگرایی بیتوجه به توصیهها، سعید جلیلی را انتخاب کرد!
اصولگرایان :بدنه اجتماعی اصولگرایان اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد بدنه اجتماعی جناح راست آن سالها مطیع و پیرو رهبری انقلاب، مرجعیت مذهبی و علمای بلاد ذیل مرجعیت، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جامعه روحانیت مبارز تهران و برخی سخنرانان مذهبی بود. جریانی که تقریباً در انتخابات سال ۷۶ از ناطق نوری حمایت کرد. پس از انتخابات ۷۶ به مرور نقش مراجع تقلید و علمای بلاد کمرنگ شد و برخی سخنرانان مذهبی مداحان و تشکل ها جایگزین گروههای مرجع اصولگرایان شدند. نمیتوان نقش این شبکه را در افزایش رای احمدی نژاد در دور اول انتخابات سال ۸۴ در دو روز آخر نادیده گرفت. اوج بروز این جریان در سال ۸۸ در حمایت از احمدینژاد بود. ظهور جریان انحرافی اوج اختلاف و جدایی مراجع و علمای بلاد از این جریان بود. در این مرحله عملا یکه تاز مرجعیت فکری اصولگرایان، برخی سخنرانان مذهبی تندرو و مداحان و غیره شدند. اما اتفاق بسیار مهم انتخابات هشتم تیر، انقطاع بین این بدنه از سران و سلبریتیهای این جریان بود. که صراحتاً از محمدباقر قالیباف حمایت کردند ولی بدنه اصولگرایی بیتوجه به همه این توصیهها، سعید جلیلی را انتخاب کرد!
پزشکیان شخصیت معتدل، مردمی ، صادق و پاکدستی است
اصلاحطلبان :از اواخر دهه هفتاد و افول جریان روشنفکری دینی به مرور اصلاحطلبان دچار نقصان گفتمانی شدند. پس از اتفاقات سال ۸۸ و حذف خیلی از نیروهای اصلاحطلب از سپهر سیاسی کشور نیز نقش ایجابی این جریان و شعارهای دهه هفتاد آن به حاشیه رفت. بازگشت اصلاحطلبان به قدرت از سال ۹۲ صورت گرفت. اصلاحطلبانی که دیگر نه مثل دهه شصت حول گفتمان اقتصادی عدالتخواهانه جمع شده بودند، نه مثل دهه هفتاد محوریت اجتماعشان آزادی بیان و توسعه سیاسی بود. آنها تنها راهبردشان ترساندن مردم از رقیب بود و دو دوره با همین راهبرد موفق به پیروزی شدند. اوج این راهبرد در رفتارهای حسن روحانی در انتخابات ۹۶ نمایان شد و در سخنرانیای که به مردم هشدار داد رقیبش در خیابان دیوار میکشد. چهار سال دوم دولت حسن روحانی شکست کامل این جریان بود. جریانی که چه در شعار اصلیاش که مذاکره بود با آمدن ترامپ متوقف شد و در شاخصهای اقتصادی هم در دولت دوازدهم موفق نبود. عدم توفیقهای پیاپی اصلاحطلبان در انتخابات غیر رقابتی ۱۴۰۰ و انتخاباتهای ۹۸ و ۱۴۰۲ مجلس نشان داد اقبال به این جریان در جامعه کم شده اما آنها این عدم استقبال را به رد صلاحیتها و بسته بودن فضا نسبت میدادند. انتخابات هشتم تیر اولین انتخابات پس از ۸۸ بود که نامزد اختصاصی جبهه اصلاحات تأیید صلاحیت شد. تمام شبکه اصلاحطلبان در سراسر کشور در همه سطوح و با همه مهرههای تأثیرگذار از جمله خاتمی و ظریف به میدان آمدند و نه تنها موفق نشدند مشارکت سیاسی را افزایش دهند که کمترین مشارکت سیاسی تاریخ انتخاباتهای جمهوری اسلامی رقم خورد. قابل حدس است که بخش زیادی از رای مسعود پزشکیان رای به شخصیت معتدل، مردمی و صادق بودن و پاکدستی و سادهزیستی وی بوده نه رای به دوقطبیسازیها! اگر بخواهیم واقعبین باشیم جریان اصلاحطلب دیگر نمیتواند فقط با شعار سلبی و ترساندن مردم از رقیب، مرجعیت فکری خود در جامعه را حفظ کند.
انقطاع عموم مردم از گروههای فکری مرجع و جریانات سیاسی
اپوزوسیون :اپوزوسیون سالها در پی تحریم انتخابات و کاهش مشارکت بود. ثمره تمام تلاشهای اپوزوسیون در انتخاباتهای ریاست جمهوری ۷۶ تا ۹۶ هیچ بود! اما آیا واقعا اپوزوسیون پیروز دو انتخابات قبلی بود؟! نگاهی به انتخابات سال ۱۴۰۰ نشان میدهد بیش از این که یک تحریم تشکیلاتی اتفاق افتاده باشد، با عدم مشارکت ناامیدان از دولت دوم روحانی مواجه هستیم چرا که شهید رییسی با آرای قابل توجه ۱۸ میلیون رای پیروز شد که این رای فقط رای بدنه اصولگرایی نبود. وقایع سال ۱۴۰۱ با وعده انقلاب چند ماهه اپوزوسیون به اوج رسید اما با فروکش کردن اعتراضات، عیار وعدههای اپوزوسیون برای مردم ناراضی داخلی مشخص شد. سپس اختلافات بین چهرههای مختلف اپوزوسیون، کاسبی با خون مردم، لمپنیزم شدید آنها و شعارهای بیربط به مطالبات مردم چهره واقعی آنها را نیز کاملاً مشخص کرد. اپوزوسیونی که بخشی از آنها در رژیم پهلوی هیچ انتقادی به ایرادات نمیکردند اما اکنون وجهه منتقد به خود گرفتند و حاضر هستند نظام فعلی به هر قیمتی حتی حمله کشورهای خارجی سرنگون شود تا فرزندان خود را که برای همین روز آماده کردند برای حکومت کردن به ایران بفرستند. در انتخابات ۸ تیر هم نه هیچ قرینه بیرونی از همراهی کسانی که رای ندادند با اپوزوسیون قابل مشاهده است، نه میتوان این عدم مشارکت را به پای یک تحریم هماهنگ ناشی از یک سازمان سیاسی دانست. به نظر میرسد بیش از اینکه با تحریم سیاسی مواجه باشیم با قهر افراد خسته، بریده و ناامید از هر گونه بهبود وضعیت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی مواجه هستیم. افرادی که برایشان این سوال پررنگ است که آیا رییس جمهور قادر به ایجاد تغییر به نفع مردم است؟! بنابراین شاید یکی از مهمترین پیامهای این انتخابات، نمایان شدن انقطاع عموم مردم (چه اکثریت رایدهندگان چه اکثریت افرادی که رای ندادند) از تمامی گروههای فکری مرجع و جریانات سیاسی داخلی و خارجی باشد!
گروههای مرجع تفکرات خود را متناسب با نیازهای مردم بازنگری کنند
به نظر شما گروههای مرجع باید چه کنند تا بتوانند اعتبار خود را بازیابی کنند؟
مردم نشان دادند که هماکنون جلوتر از گروههای مرجع قدم برمیدارند. گروههای مرجع باید بتوانند ابتدا حرف و پیام مردم را بشنوند تا بتوانند در سیاستها و تفکرات خود متناسب با نیازهای مردم بازنگری کنند. اگر این گروهها نیازهای مردم را درک نکنند طبیعتاً نمیتوانند پاسخی به این نیازها بدهند.
رییس جمهور آینده تابع منافع ملی باشد نه منافع شخصی و جناحی
نظر شما در مورد دور دوم انتخابات چیست؟
به نظر من نامزدی میتواند نظر مردم را جلب کند که بتواند ابتدا نیازهای آنها را بشناسد. عمده مردم در این انتخابات نشان دادند که از تغییر و بهبود وضعیت خودشان از جهات مختلف ناامید هستند. مردم نشان دادند از دعواهای گروههای سیاسی خستهاند و باور ندارند که رییس جمهور میتواند وضعیت کشور را از نظر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بهبود دهد. به نظر من نامزدی موفق است که بتواند به مردم ثابت کند علاوه بر این که پاکدست است، صداقت دارد، به دنبال دعوا و دو قطبی کردن فضای کشور نیست، تجربه اجرایی دارد و برنامه دارد از کارشناسان و مدیرانی استفاده کند که متخصص باشند، سالم باشند، در تصمیماتشان تابع منافع ملی باشند نه منافع شخصی و جناحی، و نسبت به مشکلات مردم و کشور آگاهی داشته باشند. رییس جمهور آینده برای حل ابربحرانها نمیتواند خود را محدود به یک جریان خاص کند. وی باید تکثر را به رسمیت بشناسد و بدون توجه به جناح و حزب و دسته و گروه افراد، از شایستهترین افراد در کابینه و دولتش استفاده کند.