مصطفی داننده
اعتراضات اخیر که بعد از درگذشت مهسا امینی در مقر گشت ارشاد در خیابان وزرای تهران، آغاز شد؛ نکاتی را به ذهن متبادر میکند که در ادامه این نوشتار به آن اشاره میکنم.
اول: چرا بخش بزرگی از زنان جامعه ایران دارای حجاب عرفی هستند که با حجاب رسمی فاصله دارد و همین معنا باعث شده است تا دولت به دنبال برقراری گشت ارشاد و تذکر به زنان باشد؟
مگر نه اینکه بسیاری از زنان امروز ایران همان دختران راهنمایی و دبیرستانی بودند که در مدرسه و کلاس بارها با آنها از حجاب مطلوب سخن گفته شده است. حتی دختران امروز این سرزمین هم هر روز با نکتههایی در مورد حجاب آشنا میشوند. به احتمال بسیار زیاد همه آنها جمله معروف «از موهایتان آویزان میشوید اگر حجاب را رعایت نکنید» را شنیدهاند.
حالا چرا بعد از این همه نصیحت دوباره میان حجاب مردم و حجاب رسمی تفاوت وجود دارد؟
دوم: آدمهای مشهور جامعه که توسط صداوسیما معروف شدهاند، در برابر این سازمان ایستادهاند و میگویند هیچ رابطه ای میان آنها و تلویزیون وجود ندارد و به هر طریق ممکن دنبال این هستند تا میان خود و سازمان صداوسیما خط کشی کنند.
چرا این اتفاق افتاده است؟ مگر نه اینکه هر فرد قدردان کسانی است که به او کمک کردهاند تا به موفقیت برسد.
سوم: چرا برخی از چهرههای تاثیر گذار دانشگاهی و دانشمندان علوم اجتماعی درایران، در زمان آرامش از حضور در تلویزیون و حرف زدن با مردم محروم هستند اما وقتی شرایط جامعه غیرعادی میشود، صداوسیما دست به دامن این افراد میشود؟
اگر کارشناسان که همیشه در تلویزیون حضور دارند، میتوانند راهگشا باشند چرا در شرایطی مثل امروز از آنها استفاده و به نقطه نظرات آنها اکتفا نمیشود؟ یا اگر افرادی که این روزها به صداوسیما دعوت میشوند، نظرات درستی دارند و برای جامعه مفیدند، در دیگر روزهای سال از آنها دعوت نمیشود؟
چهارم: دقیقا در روزهایی که بخشی از مردم لبریز از سوال و اعتراض هستند، چرا برخی از افراد مثل حسن عباسی، برخی از نمایندگان مجلس، روزنامههایی مثل […] شروع به کُری خواندن میکنند؟ مردم عصبانی هستند و این حرفها آنها را عصبانیتر میکند. حس میکنند عدهای نه تنها دوست ندارند حرف آنها را بشنوند بلکه از راه تحقیر وارد شدهاند و میخواهند دغدغه مردم را کوچک بشمارند.
چرا دوست داریم مردم را عصبانی کنیم؟
پنجم: مردم از تبعیض خسته شدهاند و این مسئله باید به شدت جدی گرفته شود. هنوز که هنوز است در روزهای عادی دخترانی با حجاب عرفی توسط گشت ارشاد، “ارشاد” میشوند اما در ایام انتخابات یا روزهایی که راهیپمایی برقرار است دخترانی با ظاهری “بدحجاب”تر مورد استقبال گزارشگران صداوسیما قرار میگیرند و تشویق هم میشوند. رسانههایی مثل کیهان هم تیتر میزنند که «همه آمده بودند».
نمیشود هر وقت به دختران احتیاج داشته باشیم چشم خود را روی حجاب آنها ببندیم و زمانهای دیگر آنها را در خیابان وزرا “ارشاد” کنیم.
الان زمان خوبی است تا به این سوالها و اشکالاتی که به ساختارها وارد است، پاسخ بدهیم. وقتی راه گفتوگو در کشور باز باشد نقدها به مرور بیان می شوند و از طریق رسانه ها بازتاب می یابند و دیگر نیازی به اعتراضات خیابانی نمی ماند که در آن خشک و تر با هم بسوزند.