
ندای قم / یادداشت / زهرا عسگری؛ اگر از مظلوم دفاع نکنی شریک ظالمی و یک روز نزدیک، این ظلم بر تو روا خواهد شد.
میخواهم از تو بنویسم، از یک باریکه ویران شده، اما با مردان و زنان و کودکان زنده با ارادههای آهنین، از برادران و خواهران مسلمان از همسایگان نزدیک، از غزه، از کودک غزه، از زنان باردار، از مردان بیدفاع غزه، از انسانهایی که در آتش میسوزند، از هولوکاستهای واقعی، از کشتار صدای حقیقت در غزه، اما جوهرم تمام میشود. و درد غزه بیشتر و بیشتر…
قلبم به درد می آید، با دیدن انسانهای معلق در هوا در میان آتش و دود، از سوختن کودکان در چادر آوارگان، از بمباران بیمارستانها از درد، از خون و قلمم باز می ماند از توصیف این ایمان، ایثار، استقامت…
اما در این طرف از شرمندگی زمین از وجود استادان شیطان، از بستن راه آب و دارو غذا، از سر بریدن انسانیت، از پرتاب تیر سه شعبه به گلوی حقیقت و مظلومیت، از تازه کردن سم ستوران برای پا گذاشتن بر همه ارزشها …جوهرم سرخ می شود، خون می چکد، صفحات از شرم سینه چاک داده و پاره می شوند، مچاله می شوند. و ذهن آشوب می شود.
این طرف فرزند آدم فقط تماشاگر این دردها می شود، و آنقدر درد زیاد می شود که سر می شود و می گوید دیگر نمی توانم ببینم. فقط دیگر نمی بینم… همین. طاقت دیدنش را ندارم.
اما اینها حقیقت را عوض نمی کند. صدای یا اهل الاسلام از مساجد بجا مانده از غزه به گوش میرسد، صدای هل من ناصر در فضا می پیچد.اما آیا شکمهای پر شده از حرام و قلبهای سخت شده، گوشی برای شنیدن دارد. فکر می کنم چند جای کتاب آسمانی مان خداوند از کارهای فرزند آدم با تنفر یاد می کند. عجب صبری خدا دارد…