ویژهیادداشت

«دکترباهر» و راز نسخه های شفابخش او ؟

به مناسبت درگذشت طبیب العلماء؛

ندای قم / یادداشت / محمد شاکری؛ پزشک نام آور، استاد فرهیخته و ادیب توانمند شادروان مرحوم دکتر غلامرضا باهر پنج روز قبل و در روز ۱۷ ربیع الاول مصادف با سالروز میلاد پیامبر خاتم (ص) و امام جعفر صادق (ع) دار فانی را وداع گفت .
دکتر باهر پزشک حاذق شهر قم، شاگرد ممتاز دکتر محمد قریب (بنیانگذار طب اطفال در ایران) ، بنیانگذار دانشگاه آزاد اسلامی قم و رییس بیمارستان آیت ا…گلپایگانی بود که به علت اعتماد علما و مراجع به ایشان به طبیب العلما شهرت یافته بود.
ایشان از ابتدای تولد پزشک همیشگی من بود به همین جهت او را بنوعی پدر معنوی خود می‌دانستم و علاوه بر زمان مریضی هر از چند گاهی به دست بوسی او میرفتم.
آنچه همواره برایم جالب بود این که در در اوقات مریضی ام، دستی شفابخش داشت و با یک نسخه او بهبودی برایم حاصل می‌شد در حالیکه اگر دسترسی به ایشان نداشتم و به پزشکان دیگر مراجعه میکردم چنین خصوصیتی را مشاهده نمیکردم!
بارها این نکته را با افراد مختلف در میان گذاشتم و اکثر آنها بر این باور بودند که چون از کودکی بیمار او بوده ای ، ایشان با وضعیت جسمانی تو آشنایی کامل دارد و بهمین جهت با یک نسخه او بهبود می یابی. با این وجود احساس میکردم که هرچند ممکن است این مسائل درست باشد اما قطعا راز دیگری در نسخه های شفابخش او وجود دارد؛ اما آن راز چیست ؟
از آنجا که مرحوم دکتر غلامرضا باهر شخصیتی ولایی داشت و همه بیماران او بی تردید این ویژگی و اخلاص و ارادت را به ائمه اطهار مشاهده کرده بودند، هنگام نوشتن نسخه برای بیماران چند ذکر را به زبان می‌آورد که من تقریبا در هیچ پزشک دیگری مشاهده نکردم !
” بسم ا…الرحمن الرحیم، لاحول و لاقوه الا با…العلی العظیم، و ننزل من القران ما هو شفا و رحمه للمومنین و …” از جمله اذکاری بود که این پزشک ولایی هنگام طبابت، از سر اخلاص و اعتقاد کامل به زبان میاورد که قطعا” راز نسخه های شفا بخش اوست و خود ایشان که ادیبی توانمند بودند در بخشی از اشعارشان آن را ذکر کرده اند :
طبیبان اگر درد درمان کنند به امر خداوند سبحان کنند
ز لطف خدا نیست کس برحذر صواب آنکه، بندی به طاعت کمر
در پایان بخشی از شعر سنگ مزار ایشان که توسط خود او در سال ۶۳ سروده شده تقدیم میشود با این امید که روحش با علی و آل علی محشور شود.
پس از عمری تلاش و رنج و زحمت به خاک اندر شدم با شرمساری
“سعید” است اینکه زیر خاک خفته از او مانده بجا سنگ مزاری
به دامان کسی تا دامن حشر ندارد جز علی امیدواری

لینک کوتاه این صفحه: https://nedayeghom.ir/syx1

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بررسی کنید
نزدیک
دکمه بازگشت به بالا