
ندای قم / یادداشت /محمد امیدواریان؛ معاون سازمان بهسازی نوسازی و زیباسازی اطراف حرم مطهر حضرت معصومه(س)؛ پیادهراه ارم، قلب آرام هسته مرکزی قم بود؛ جایی که نفسهای شهر تند نمیزد. کنار حرم مطهر، همسایه بازار تاریخی، محلی برای قدمزدن بیاضطراب، مکانی که مردم میتوانستند کمی از شتاب زندگی فاصله بگیرند. این محدوده سالها مثال موفق بازآفرینی شهری در قم بود. شهروندان آنجا را امنترین جای شهر برای عبور و مرور، برای بازی کودکان روی زمینسنگی، برای گپ خانوادهها زیر نور مغازهها و برای تولد تعاملات اجتماعی خودجوش میدانستند.
همه چیز روی یک اصل ساده استوار بود: انسان، مقدم بر وسیله نقلیه.
با این حال، در ماههای اخیر رخنههایی در طراحی به وجود آمده است. باز شدن راههای فرعی، چشمپوشیهای کوچک، و بعد ناگهان… بازگشت موتورها. ورودشان شاید از نظر برخی «رفع محدودیت» بود، اما برای مردم، آغاز پایان یک تجربه جمعی ارزشمند است.
وقتی موتورها دوباره پا به پیادهراه گذاشتند، آرامش شهر عقب نشست. صدای ممتد اگزوزها، حرکتهای پرخطر در لابهلای جمعیت و تبدیل تدریجی بخشی از محدوده به پارکینگ موتورسیکلت، تصویری است که امروز به چشم میآید. دیگر آن حس امنیت سابق کمرنگ شده است. خانوادهها کمتر توقف میکنند. بچهها کمتر میدوند. آدمها کمتر لبخند رد و بدل میکنند.
از نگاه شهرسازی، بازگرداندن وسایل نقلیه موتوری به فضایی که قرار بود قلمرو عابر باشد، یک عقبگرد آشکار است. پیادهراهها، سنگرهای انسانمحوریاند. اگر این سنگرها فروبریزد، هویت اجتماعی و کیفیت زندگی در شهر هم با آن فرو میریزد.
از نگاه روانی، ناامنی صوتی و حرکتی که این وسایل ایجاد میکنند، تجربه شهری را مسموم میکند. شهری که صدایش فریاد موتور باشد، حافظه جمعیاش هم پر از تنش و احتیاط خواهد شد.
پیادهراه ارم زمانی «نفس امن شهر» بود. جایی که شهروندان به خودشان یادآور میشدند زندگی فقط رسیدن نیست، بودن هم هست. اینجا شهریبودن معنا پیدا میکرد؛ دیدارهای کوتاه، خریدهای کوچک، قدمهای طولانی و گفتوگوهای بیانتها.
امروز اما این نفس آرام در خطر است. اگر تصمیمی قاطع و فوری گرفته نشود، صدای خنده کودکان و آرامش گامهای مردم، جای خود را به صدای ممتد موتورها خواهد داد.
قم به این نقطه آرام نیاز دارد. پیادهراه ارم فقط یک خیابان نیست. بخشی از کیفیت زندگی ماست. بخشی از آینده شهری که دوست داریم در آن بمانیم.



