فرهنگ و هنرویژه

«نمور» فیلمی بی هدف و ناتوان درارتباط گیری بامخاطب

نگاهی به فیلم سینمایی نمور ؛

ندای قم / گروه فرهنگ و هنر / سید امیر حسین آل یاسین ؛داوود بیدل کارگردان فیلم سینمایی نمور تهیه کننده یاسر جعفری هست داوود بیدل فعالیت سینمایی خود را از سال 1392 با فیلم روزگاری عشق و خیانت آغاز کرد. داوود بیدل سال 1396 سریال راه و بیراه را کارگردانی کرده است داوود بیدل علاوه بر کارگردان به عنوان نویسنده نیز در سینما و تلویزیون فعالیت داشته است بازیگران فیلم سینمایی نمور محمدرضا علیمردانی، باربد بابایی، سمیرا حسن‌پور، نسیم ادبی، پریسا شاهولیان، محمدرضا عباسی، سید بنیامین شهیدزاده و بهاره کیان افشار در این فیلم بازی کرده اند.
علیمردانی بازیگر فیلم سینمایی نموراولین تجربه حرفه ای این هنرمنددر تلویزیون سال 76 با یک جنگ نوروزی به کارگردانی داریوش کاردان رقم خورد. محمدرضا علیمردانی از حدود سال 80 به صورت حرفه ای وارد دنیای دوبله شد و با خواندن نریشن و صدای عروسک آهسته آهسته وارد حوزه صدا شد و به سمت و سوی دوبله رفت و یکی از موفق ترین و پرکارترین های این حوزه است دیرین دیرین یکی از معروف ترین کارهای کارنامه هنری محمدرضا علیمردانی است و با حضور در سریال پایتخت سیروس مقدم به شهرت رسید.
نسیم ادبی بازیگر فیلم سینمایی نمور شروع شهرت او از سال ۱۳۹۳ وقتی ۳۶ ساله بود با سریال خانگی شهرزاد به کارگردانی حسن فتحی در نقش حمیرا بود که به شدت مورد استقبال قرار گرفت و به شهرت رسید باربد بابایی بازیگر فیلم سینمایی نمور بازیگر، مجری و خواننده کارش را با تئاتر شروع کرد تا اینکه با مجری گری در برنامه های تلویزیونی به شهرت رسید. سمیرا حسن پور بازیگر فیلم سینمایی نمور برای اولین بار مقابل دوربین سریال چاردیواری به کارگردانی سیروس مقدم و کنار بازیگرانی مثل سعید آقاخانی و امیر جعفری وارد قابل تلویزیون شد سپس همین سال در سریال دلنوازان بازی کرد و به شهرت رسید .
خلاصه داستان فیلم سینمایی نمور درباره خانواده‌ای است که 21 سال پیش بحرانی را پشت سر گذاشته‌اند. دلارام دختر خانواده از نامزد محرم خود باردار می‌شود، اما نامزد او به بهانه ادامه تحصیل او را رها کرده و به خارج از کشور می‌رود. داوود برادر بزرگ او برای حفظ آبروی خانواده، فرزند خواهرش را از او جدا کرده و دلارام را به ازدواج رفیقش در می‌آورد و بدون اطلاع خواهرش، با پول حاصل از فروش خانه پدری برای آنها خانه‌ای می‌خرد و در عین حال آرام دختر خواهرش را با خود به آلمان می‌برد و در همه این سال‌ها او را از خواهرش دور نگه می‌دارد.
اما به ناگاه با مرگ علی شوهر دلارام و با بازگشت داوود و خانواده‌اش به ایران زخم کهنه فامیلی سر باز می‌کند و …… فیلم سینمایی تمام سکانس ها و طرح داستان ترکی است که این روز‌ها متاسفانه در بین بعضی کارگردان‌ها رواج یافته است تا سریعتر به فیلمنامه برسند بدون تحقیق کردن و با دیدن چند فیلم ایده اولیه در می آید و شروع به فیلمنامه و بعد ساخت و اینجا نو آوری قربانی بیزینس می شود تا در این سبک به سریال سازی و فیلم سازی بپردازند البته هر کارگردانی سبک خودش را دارد فیلم در یک بلاتکلیفی قرار دارد علیمردانی در این فیلم خوب ظاهر شد اما باز هم مخاطب نمی داند رابطه اینها چیست و چرا دورهم جمع شده اند در انتهای فیلم مخاطب می فهمد که خواهر اینها مریض است و سعی می کنند که کمک او بکنند دختر برادرش که تنها کسی هست که می تواند مغز استخوان بدهد و برای روحیه دادن به عمه اش به سراغ خواستگار قبلیش می روند که باربد بابایی هست می روند و او را دعوت کنند تا برای روحیه دادن بیاید و او را ببیند هیچ کس باربد بابایی را در فیلم معرفی نکرده و نماهای قبلی ندیده بودن که چند سکانسی از ارتباط او در ذهن مخاطب کارگردان باقی می گذاشت که نسبت او با این زن چگونه بوده و چه مشکلی پیش آمده و یک دفعه با ماشین وارد کادر می شود و با علیمردانی درگیر می شود و صحبت این می شود که او پدر بچه اش هست و این جا سوال هایی پیش می آید که همسرش بوده طلاق گرفته و یا ….. و این در ذهن مخاطب باقی می ماند کارگردان جریان قصه را بسیار ساده و پیش  پا افتاده و در قالب دیالوگ‌هایی بی ارزش ارائه می‌کند که این موضوع باعث سردرگمی بیشتر مخاطب شده است.
فیلم می‌خواهد بگوید که دروغ‌ها برای روابط مانند سمی عمل می‌کند که بالاخره یک روز مجبور به نوشیدن آن می‌شوید. کارگردان و نویسنده در جمع کردن فیلم ناتوان هستند و نمی تواند حرفش را برای مخاطب اش درست باز گو کند بازیگران و … در یک بی هدفی به سر می برد به خاطر اسم فیلم فقط دوربین به دنبال سکانس های باران و یا در دریا دیده می شود همین به فیلم ضربه وارد می کند و باعث خسته کردن مخاطب می شود اگر این فیلم برای تلویزیون بود مثل فیلم های ترکی داستان تغییر می کرد چون او دارد روایت خودش را در چند قسمت کم کم به خورد مخاطبش می دهد اما در فیلم سینمایی مخاطب با یک وقت مشخص با فیلم ارتباط برقرار می کند و همین یک نواختی در تصویر ریتم کار را می اندازد و دیگر نه بازیگران و نه موسیقی نمی تواند کمکی به فیلم بکند.
داوود بیدل به عنوان کارگردان اثر هیچ تلاشی برای پوشاندن این ضعف‌های فیلم  نکرده بیش از اندازه از موسیقی برای رفع ضعف فیلم خود استفاده کرده است موسیقی به عنوان عنصری فضاساز نباید در فیلم خودنمایی کند و از دیالوگ و بازیگران جلوتر باشد موسیقی برای لطیف ساختن فیلم می آید فیلمی که هیچ حرف برای بیان نداشته و تنها سعی کرده است به سبک نمایش پردازی اصغر فرهادی با تاخیر در دادن اطلاعات به مخاطب، او را با خود همراه کند. فیلم نامه گسسته، بازی‌های کم رمق، شخصیت پردازی‌های شکل نگرفته، موقعیت‌ها و پیشامد‌های پیش بینی پذیر، گره گشایی باورناپذیر آخر فیلم تحقیر قهرمان، نما‌های سرد و بی روح، فیلم نمور می خواست راه اصغر فرهادی و سعید روستایی و…. پیداکنند که شاید فیلمشان به جشنواره های آن طرف مرز ها برسد اما نکته های مهمی مثل فیلمنامه را فراموش کردند.

لینک کوتاه این صفحه: https://nedayeghom.ir/znct

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا